- لیان
- درخشان، تابان، فروزان، بافروغ،
برای مثال گردون ز برق تیغ چو آتش لیان لیان / کوه از غریو کوس چو کشتی نوان نوان (فرخی - ۳۳۰)
معنی لیان - جستجوی لغت در جدول جو
- لیان
- درخشان و بمعنی خوشی و نرمی
- لیان ((لَ یا ل))
- درخشان، تابان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نرماندن نرمگردانیدن
قلیان، وسیله ای برای دود کردن تنباکو مرکب از سر قلیان، بادگیر فلزی، میانۀ چوبی، میلاب، نی یا نی پیچ و مخزن آب
وسیله ای برای دود کردن تنباکو مرکب از سر قلیان، بادگیر فلزی، میانۀ چوبی، میلاب، نی یا نی پیچ و مخزن آب
هر گونه علف و گیاه مخصوص علوفه و علیق دامها و چهارپایان اهلی نام عام گیاهان مخصوص علیق یونجه و شبدر و چمن و غیره
زردی دندان
نشانی که بر نامه نویسند کفتار نر، کالا، ستبر کلفت
جوشیدن، حالت مایعی است که بر اثر حرارت شروع بتبخیر می کند، چنانکه مایع حرکت می کند و صدائی از آن بسبب صعود حبابهای بخار از قسمت مجاور کانون حرارت به سطح مایع بگوش می رسد
این واژه را معین (رسم الخطی برای غلیان) می داند و پیوند میان این واژه و غلیان تازی نشان نمی دهد. غیاث آن را تصرف فارسیان ترکی دان از غلیان برابر با جوشش می داند زیرا که به گاه دم کشیدن آب در آن می جوشد نارگیله باکوزه نارگیل بک باکوزه گلی رسم الخطی غالب برای غلیان. یا قلیان چاق کردن، آماده کردن قلیان
جوشیدن آب یا چیز دیگر، جوشیدن مایع در دیگ، کنایه از به جوش و خروش آمدن، به هیجان آمدن، کنایه از جوش و خروش، هیجان
گفتار
هویدا، آشکار
ضرر، خسارت
بین، وسط
فصاحت و زبان آوری، سخن و گفتار، شرح و تعبیر
جبران
در حال آمدن
بسیار چیره و غالب پاداش و جزا دادن، بحساب رسنده
سیراب، تر و تازه، فراوانی سیراب مقابل عطشان، تر و تازه شاداب جمع رواء
خشم آلود بودن چون شیر، خشمناک، نوعی ماشین سواری
نقصان، ضرر، خسارت و کمی آسیب، صدمه، گزند، آزار
دیگ دهن گشاد
مست مست مست طافح مستی که سر از پای نشناسد
شیر مکیدن، شیر نوشیدن
مست، بسیار مست، مست مست
ظرفی چینی، پلاستیکی، فلزی، اغلب استوانه ای که برای نوشیدن مایعات به کار می رود