طپانچه زدن کسی را، تیر انداختن بر کسی، دوختن جامه، بر زمین زدن کسی را، زادن مادر فرزند را، آب زدن زن شرم خود را. (منتهی الارب) ، لهط الشی ٔ، ای اکله بسرعه و شراهه. (دزی)
طپانچه زدن کسی را، تیر انداختن بر کسی، دوختن جامه، بر زمین زدن کسی را، زادن مادر فرزند را، آب زدن زن شرم خود را. (منتهی الارب) ، لهط الشی َٔ، ای اکله بسرعه و شراهه. (دزی)
بر گرفتن از زمین، چیدن، درز گرفتن جامه را، پینه کاری، فراگرفتن به دست آوردن برداشته بر چیده بر گرفته، خوشه میوه: افتاده یا ریخته از زمین برداشتن چیزی را، چیدن (دانه و غیره)
بر گرفتن از زمین، چیدن، درز گرفتن جامه را، پینه کاری، فراگرفتن به دست آوردن برداشته بر چیده بر گرفته، خوشه میوه: افتاده یا ریخته از زمین برداشتن چیزی را، چیدن (دانه و غیره)