جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لهف

لهف

لهف
صورتی که دختران از پارچه سازند و با آن بازی کنند، جمع لهفتان
لهف
فرهنگ فارسی معین

لهف

لهف
دریغ و آن کلمه ای است که بدان حسرت خورند بر گذشته و فوت شده. لهفه. (منتهی الارب). حزن و تحیر. (بحر الجواهر). حزن. اندوه. (از حاشیۀ مثنوی) :
او سگ فرّخ رخ کهف من است
بلکه او هم درد و هم لهف من است.
مولوی.
سیصدونه سال آن اصحاف کهف
پیشتان یک روز بی اندوه و لهف.
مولوی
لغت نامه دهخدا

لهف

لهف
اندوهگین گردیدن، دریغ خوردن. (منتهی الارب). حسرت خوردن. (تاج المصادر). ارمان خوردن. (زوزنی) (دهار)
لغت نامه دهخدا