جدول جو
جدول جو

معنی لهاز - جستجوی لغت در جدول جو

لهاز
تریشه که کنار دسته برای استوار کردن در سوراخ چرخ یا تبر نهند، داغ زیر گوش شتر چوب پاره ای که بوسیله آن سوراخ تبر وچرخ چاه را تنگ کنند، داغی که بر زیر گوش اشتر نهند
فرهنگ لغت هوشیار
لهاز
((لِ))
چوب پاره ای که به وسیله آن سوراخ تبر و چرخ چاه را تنگ کنند، داغی که بر زیر گوش اشتر نهند
تصویری از لهاز
تصویر لهاز
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لهاک
تصویر لهاک
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران و جزو سپاهیان افراسیاب تورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهاز
تصویر بهاز
اسب نجیب و اصیل که به جهت نتاج گرفتن آنرا در گله اسب رها کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهاز
تصویر دهاز
بانگ و فریاد، نعره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهاز
تصویر جهاز
رخت عروس، اسباب و لوازم خانه، ساز و برگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لماز
تصویر لماز
کسی که بدگویی مردم را بکند، نمام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهاز
تصویر بهاز
اسب نجیب و اصیل که در رمه برای جفت گیری رها کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهاز
تصویر نهاز
بزی که پیشاپیش گله حرکت کند، پیشرو گله، کنایه از پیشرو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جهاز
تصویر جهاز
جهیزیه، اعضایی که با هم در بدن عمل معینی را انجام می دهند مثلاً جهاز تنفس، جهاز هضم، کشتی، سفینه، ساز و برگ، اسباب و لوازم
جهاز تنفس: در علم زیست شناسی مجموع اعضایی که عمل تنفس را انجام می دهند، از قبیل بینی، دهان، گلو، نای و دو ریه، دستگاه تن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاهز
تصویر لاهز
گردنه
فرهنگ لغت هوشیار
آک کننده نکوهنده سخن چین دو به هم زن عیب کننده نمام بد گوی: ویل لکل همزه بهر زبانی بد بود هماز را لماز را جز چاشنی نبود دوا. (دیوان کبیر 23: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغاز
تصویر لغاز
خرده، عیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لواز
تصویر لواز
بادام فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهاه
تصویر لهاه
لهات در فارسی: ملازه کزه زبانک زبان کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهام
تصویر لهام
لشکر بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهاق
تصویر لهاق
سپید، گاو نر سپید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهاس
تصویر لهاس
خوراک اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهاد
تصویر لهاد
هکچه هکهک دم مرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهات
تصویر لهات
زبان کوچک که در بیخ حلق قرار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهاب
تصویر لهاب
تشنگی، زبانه زدن، آفرازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهاء
تصویر لهاء
اندازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهاز
تصویر نهاز
ترس، بیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهاز
تصویر بهاز
((بِ))
اسب نجیب و اصیل که برای جفت گیری آن را در میان گله اسب رها کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جهاز
تصویر جهاز
((جَ یا جِ))
ساز و برگ، اسباب و اثاثیه، مجموعه اعضایی که در بدن عمل معینی راانجام می دهند، جهاز هاضمه، اثاثیه ای که عروس با خود به خانه داماد می برد، پالان شتر، دستگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دهاز
تصویر دهاز
((دَ))
بانگ، فریاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لماز
تصویر لماز
((لَ مّ))
نمام، بدگوی، سخن چین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لغاز
تصویر لغاز
((لُ))
گوشوار دیوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لغاز
تصویر لغاز
((لُ))
عیب، خرده، به کنایه از کسی بد گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهاز
تصویر نهاز
((نِ))
ترس، بیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهاز
تصویر نهاز
((نُ))
بز پیشرو گله، بزی که پیشاپیش گله حرکت می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهاز
تصویر نهاز
ترس، بیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دهاز
تصویر دهاز
بانگ، فریاد، نعره، برای مثال فرخی بندۀ تو بر در تو / از نشاط تو بر کشیده دهاز (فرخی - ۲۰۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لهات
تصویر لهات
زبان کوچک، عضو گوشتی کوچکی به شکل زبان که در بیخ حلق آویزان است، کنج، ملاز، ملازه، کده
کام
فرهنگ فارسی عمید
برای او: مادینه، به سود او: مادینه، برای آنها، به سود آن ها برای او (مونث)، بسود او (مونث)، برای آنها ، بسود آنها ( جمع)
فرهنگ لغت هوشیار