جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لغاز

لغاز

لغاز
خرده. عیب. (ظاهراً خود کلمه فارسی است یا شکستۀ لغز عرب)
لغت نامه دهخدا

لغاز

لغاز
رجل لغاز، مرد نیک عیب کننده مردم را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

بغاز

بغاز
ترکی تنگه آبراه -1 قطعه چوبی که کفشگیران میان کفش و قالب گذارند پغاز فانه پانه فهانه، تکه چوبی که نجاران بوقت شکافتن چوب در شکاف آن گذارند پغاز فانه پانه فهانه. قسمت آب باریکی که دو دریا را بهم متصل میکند و یا دو خشکی را از هم جدا مینماید مانند بغاز بسفر و بغاز دارد انل که اولی دریایی اسود را بدریای اژه (بحر الجزایر) متصل مینماید و آن هر دو آسیا را از اروپا جدا میکنند باب تنگه
فرهنگ لغت هوشیار

الغاز

الغاز
چیستان گویی سربسته گویی جمع لغز چیستانها. الف هزار (1000)، جمع آلاف الوف، هزاره
فرهنگ لغت هوشیار