معنی لماز - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با لماز
لماز
- لماز
- آک کننده نکوهنده سخن چین دو به هم زن عیب کننده نمام بد گوی: ویل لکل همزه بهر زبانی بد بود هماز را لماز را جز چاشنی نبود دوا. (دیوان کبیر 23: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
لماز
- لماز
- عیب کننده یا آنکه روبروی تو عیب کند. (منتهی الارب). بدگوی
لغت نامه دهخدا
لماز
- لماز
- همّاز. نمّام. عیب کننده. (منتخب اللغات). بدگوی. (مهذب الاسماء) ، به چشم اشارت کننده. (منتخب اللغات)
لغت نامه دهخدا