شکاف خرد در کوه، تنگ تر از لهب و گشاده تر از شعب. (منتهی الارب). شکاف در کوه. (مهذب الاسماء) ، تنگ جای از کوه، تنگ جای از رودبار. ج، لصاب، لصوب. (منتهی الارب)
شکاف خُرد در کوه، تنگ تر از لهب و گشاده تر از شعب. (منتهی الارب). شکاف در کوه. (مهذب الاسماء) ، تنگ جای از کوه، تنگ جای از رودبار. ج، لصاب، لصوب. (منتهی الارب)
چسبان گردیدن انگشتری در انگشت و نجنبیدن آن. (منتهی الارب). استوار شدن شمشیر در نیام، چنانکه نتوان برکشیدن. (منتهی الارب). شمشیر در نیام و انگشتری در انگشت گرفتن. (تاج المصادر). سخت شدن شمشیر در نیام. (زوزنی) ، برچفسیدن گوشت بر استخوان از لاغری. (منتهی الارب). پوست در تن گرفتن از نزاری. (تاج المصادر)
چسبان گردیدن انگشتری در انگشت و نجنبیدن آن. (منتهی الارب). استوار شدن شمشیر در نیام، چنانکه نتوان برکشیدن. (منتهی الارب). شمشیر در نیام و انگشتری در انگشت گرفتن. (تاج المصادر). سخت شدن شمشیر در نیام. (زوزنی) ، برچفسیدن گوشت بر استخوان از لاغری. (منتهی الارب). پوست در تن گرفتن از نزاری. (تاج المصادر)
سر سینه، گلوگاه، سینه بند ستور پیش بند پالان، بر بند دوالی را گویند که یک سرش به سینه و سر دیگرش به تنگ سر سینه، دوال زیر شکم اسب که یک سرش بسینه بسته باشد و سر دیگرش به تنگ بربند
سر سینه، گلوگاه، سینه بند ستور پیش بند پالان، بر بند دوالی را گویند که یک سرش به سینه و سر دیگرش به تنگ سر سینه، دوال زیر شکم اسب که یک سرش بسینه بسته باشد و سر دیگرش به تنگ بربند
زدن با تیغ، در نوریدن راه را ره سپردن، دراز دراز بریدن گوشت را، جدا کردن گوشت، روشن شدن راه، راه روشن راه فراخ -7 بر زمین نهادن، شتابان رفتن، به راه راست رفتن، نشان نهادن بر چیزی، گادن لاغری از پیری
زدن با تیغ، در نوریدن راه را ره سپردن، دراز دراز بریدن گوشت را، جدا کردن گوشت، روشن شدن راه، راه روشن راه فراخ -7 بر زمین نهادن، شتابان رفتن، به راه راست رفتن، نشان نهادن بر چیزی، گادن لاغری از پیری