جدول جو
جدول جو

معنی عصب

عصب
در علم عروض ساکن کردن لام مفاعلتن که تبدیل به مفاعیلن شود، پیچیدن و تافتن، درهم پیچیدن، بستن، محکم کردن، گرد آوردن، پیچک، عمامه، نوعی جامه یا چادر
تصویری از عصب
تصویر عصب
فرهنگ فارسی عمید