قطره. چکه. پنده. قطرۀ خرد. سرشک. اشک. یک لکه باران. یک لکه خون، خال. لک. نقطۀ به رنگی دیگر. خال که بر جامه و جز آن افتد به رنگی غیر رنگ آن، خالی به رنگی غیر رنگ بشره. و رجوع به لک شود، نکته، جا. گله. نقطه: یک لکه جا، یک گله جا. یک نقطه. یک لکه ابر
قطره. چکه. پنده. قطرۀ خرد. سرشک. اشک. یک لکه باران. یک لکه خون، خال. لک. نقطۀ به رنگی دیگر. خال که بر جامه و جز آن افتد به رنگی غیر رنگ آن، خالی به رنگی غیر رنگ بشره. و رجوع به لک شود، نکته، جا. گله. نقطه: یک لکه جا، یک گله جا. یک نقطه. یک لکه ابر
لقمه یا پاره ای از اشکنه. یقال ما ذقت عنده عبکه و لالبکه. (منتهی الارب). پارۀ ثرید. (مهذب الاسماء) ، طعامی است که خرما و روغن و پینو را بشورانند و گاهی بجای پینو پست ریزند. (منتهی الارب)
لقمه یا پاره ای از اشکنه. یقال ما ذُقت عنده عبکه و لالبکه. (منتهی الارب). پارۀ ثرید. (مهذب الاسماء) ، طعامی است که خرما و روغن و پینو را بشورانند و گاهی بجای پینو پِسْت ریزند. (منتهی الارب)
نام قصبۀ مرکز ناحیتی به همین نام در سنجاق ارطغرل از ولایت خداوندگار در فضای مرکزی سنجاق مذکور، واقع در 36هزارگزی شمال بیله جک است. در ساحل چپ نهر سقریه، کنار خط آهنی که از حیدرپاشا به آنقره میرود و 6265 تن سکنه دارد. اراضی بسیار حاصلخیز در جوار آن واقع و تجارت آن رایج و بارونق است. لفکه یکی از قصبات قدیمی ونام باستانیش لوکه بوده است. (قاموس الاعلام ترکی)
نام قصبۀ مرکز ناحیتی به همین نام در سنجاق ارطغرل از ولایت خداوندگار در فضای مرکزی سنجاق مذکور، واقع در 36هزارگزی شمال بیله جک است. در ساحل چپ نهر سقریه، کنار خط آهنی که از حیدرپاشا به آنقره میرود و 6265 تن سکنه دارد. اراضی بسیار حاصلخیز در جوار آن واقع و تجارت آن رایج و بارونق است. لفکه یکی از قصبات قدیمی ونام باستانیش لوکه بوده است. (قاموس الاعلام ترکی)
مطلق آرد را گویند، خواه آرد گندم باشد و خواه آرد غیر گندم، آردی را نیز گویند که گندم و نخود و آنچه از آن آرد کرده باشند بریان کرده باشند. (برهان). آرد. پست. (جهانگیری) : من که مهر تو از خدا خواهم کاروان کرنج و لوکۀ قند تا کیم دفع عشوه خواهی داد چند از این انتظار آخر چند. کمال اسماعیل. ، پنبه که پنبه دانه از او جدا کرده باشند و هنوز حلاجی نشده باشد، آواز گربه، نالۀ سگ. (برهان). زوزه
مطلق آرد را گویند، خواه آرد گندم باشد و خواه آرد غیر گندم، آردی را نیز گویند که گندم و نخود و آنچه از آن آرد کرده باشند بریان کرده باشند. (برهان). آرد. پِسْت. (جهانگیری) : من که مهر تو از خدا خواهم کاروان کرنج و لوکۀ قند تا کیم دفع عشوه خواهی داد چند از این انتظار آخر چند. کمال اسماعیل. ، پنبه که پنبه دانه از او جدا کرده باشند و هنوز حلاجی نشده باشد، آواز گربه، نالۀ سگ. (برهان). زوزه
لذکه. حسن بن عبدالله اصفهانی معروف به لذکه یا لغذۀ نحوی لغوی. یاقوت گوید: او به بغداد شد و بمجلس زجاج برای اکتساب ادب حاضر می آمد و سپس بمخالفت زجاج برخاست و ب خانه خویش بتدریس نشست... و میان او و ابی حنیفه مناقضاتی است و در آخر عمر در عراق او را نظیری نبود و از اشعار اوست: ذهب الرجال المقتدی بفعالهم والمنکرون لکل امر منکر و بقیت فی خلف یزیّن بعضهم بعضا لیستر معور من معور ما اقرب الأشیاء حین تسوقها قدراً و ابعدها اذا لم یقدر الجد انهض بالفتی من کسره فانهض لجد فی الحوادث او ذر و اذا تعسّرت الامور فأرجها و علیک بالامر الذی لم یعسر. و از کتب او راست: النوادر. خلق الانسان. نقض علل النحو. خلق الفرس. مختصر فی النحو. الهشاشه و البشاشه. التسمیه. الرد علی ابن قتیبه فی غریب الحدیث. الرد علی ابی عبید و جز آن و صاحب روضات گوید: بعید نیست این ابوعلی، ابوالقاسم اصفهانی ملقب به تلیزه باشد که در قاموس ذکر او آمده است.
لذکه. حسن بن عبدالله اصفهانی معروف به لذکه یا لغذۀ نحوی لغوی. یاقوت گوید: او به بغداد شد و بمجلس زجاج برای اکتساب ادب حاضر می آمد و سپس بمخالفت زجاج برخاست و ب خانه خویش بتدریس نشست... و میان او و ابی حنیفه مناقضاتی است و در آخر عمر در عراق او را نظیری نبود و از اشعار اوست: ذهب الرجال المقتدی بفعالهم والمنکرون لکل امر منکر و بقیت فی خلف یزیّن بعضهم بعضا لیستر معور من معور ما اقرب الأشیاء حین تسوقها قدراً و ابعدها اذا لم یقدر الجد انهض بالفتی من کسره فانهض لجد فی الحوادث او ذر و اذا تعسّرت الامور فأرجها و علیک بالامر الذی لم یعسر. و از کتب او راست: النوادر. خلق الانسان. نقض علل النحو. خلق الفرس. مختصر فی النحو. الهشاشه و البشاشه. التسمیه. الرد علی ابن قتیبه فی غریب الحدیث. الرد علی ابی عبید و جز آن و صاحب روضات گوید: بعید نیست این ابوعلی، ابوالقاسم اصفهانی ملقب به تلیزه باشد که در قاموس ذکر او آمده است.
لحکاء. کرمکی است کبود درازدم شبیه کربسه. (منتهی الارب). در شرایع از محرمات حیوان آمده است: و کذا یحرم الیربوع و القنفذ و الوبر و الفنک و السمور و السنجاب و العضاه و اللحکه و هی دویبه یغوص فی الرمل تشبه بها اصابع العذاری. (شرایع کتاب الاطعمه والاشربه)
لحکاء. کرمکی است کبود درازدُم شبیه کربسه. (منتهی الارب). در شرایع از محرمات حیوان آمده است: و کذا یحرم الیربوع و القنفذ و الوبر و الفنک و السمور و السنجاب و العضاه و اللحکه و هی دویبه یغوص فی الرمل تشبه بها اصابع العذاری. (شرایع کتاب الاطعمه والاشربه)
لذت در فارسی: هونیاکی مزه خوشی رو در روی درد لذت: بر سر خوان سخن لذت: بر سر خوان لذه ز من خواه که نیست در ابای سخن هیچ سیه کاسه دک. (سیف اسفرنگی. انجمن)
لذت در فارسی: هونیاکی مزه خوشی رو در روی درد لذت: بر سر خوان سخن لذت: بر سر خوان لذه ز من خواه که نیست در ابای سخن هیچ سیه کاسه دک. (سیف اسفرنگی. انجمن)
یک لکه روی کاغذ سفید ایجاد می کنید: در تخت یک غریبه خواهید خوابید یک لکه روی کاغذ رنگی ایجاد می کنید: بزودی عازم سفر خواهید شد یک سند مهم را لک می کنید: یک تغییربسیار خوشایند درموقع نوشتن یک چک آنرا لک می کنید: خوشبختی شما حتمی است - کتاب سرزمین رویاها ۱ـ دیدن لکه بر دستها یا روی لباس خود در خواب، نشانه رنج بردن از مسایل کوچک است. ۲ـ دیدن لکه بر دستها یا روی لباس دیگران در خواب، نشانه آن است که کسی به شما خیانت خواهد کرد. .
یک لکه روی کاغذ سفید ایجاد می کنید: در تخت یک غریبه خواهید خوابید یک لکه روی کاغذ رنگی ایجاد می کنید: بزودی عازم سفر خواهید شد یک سند مهم را لک می کنید: یک تغییربسیار خوشایند درموقع نوشتن یک چک آنرا لک می کنید: خوشبختی شما حتمی است - کتاب سرزمین رویاها ۱ـ دیدن لکه بر دستها یا روی لباس خود در خواب، نشانه رنج بردن از مسایل کوچک است. ۲ـ دیدن لکه بر دستها یا روی لباس دیگران در خواب، نشانه آن است که کسی به شما خیانت خواهد کرد. .