جدول جو
جدول جو

معنی لوکه

لوکه
پنبه که پنبه دانه را از آن جدا کرده باشند و هنوز حلاجی نشده باشد
تصویری از لوکه
تصویر لوکه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لوکه

لوکه

لوکه
آرد گندم یا جو، آرد بریان کرده، پنبه ای که پنبه دانه را از آن جدا کرده باشند
لوکه
فرهنگ فارسی عمید

لوکه

لوکه
آرد (مطقاً)، آردی که از گندم و نخود بریان شده به دست آید، آرد پست
لوکه
فرهنگ فارسی معین

لوکه

لوکه
مطلق آرد را گویند، خواه آرد گندم باشد و خواه آرد غیر گندم، آردی را نیز گویند که گندم و نخود و آنچه از آن آرد کرده باشند بریان کرده باشند. (برهان). آرد. پِسْت. (جهانگیری) :
من که مهر تو از خدا خواهم
کاروان کرنج و لوکۀ قند
تا کیم دفع عشوه خواهی داد
چند از این انتظار آخر چند.
کمال اسماعیل.
، پنبه که پنبه دانه از او جدا کرده باشند و هنوز حلاجی نشده باشد، آواز گربه، نالۀ سگ. (برهان). زوزه
لغت نامه دهخدا