بارانی نمدین. (منتهی الارب). جامۀ نمدین. نمد قبا. قباء نمد. جامۀ بارانی. لباس نمدین. بالاپوش که در باران پوشند. ج، لبادات: بر سر عصابۀ زر رومی کند همی در بر لباده ای ز زبرجد کند همی. منوچهری. و آن روز شیر لباده نام کردند او را (لیث بن علی را) که لبادۀ سرخ پوشیده بود. (تاریخ سیستان ص 284). ، نمد. (نصاب الصبیان). نمط
بارانی نمدین. (منتهی الارب). جامۀ نمدین. نمد قبا. قباء نمد. جامۀ بارانی. لباس نمدین. بالاپوش که در باران پوشند. ج، لبادات: بر سر عصابۀ زر رومی کند همی در بر لباده ای ز زبرجد کند همی. منوچهری. و آن روز شیر لباده نام کردند او را (لیث بن علی را) که لبادۀ سرخ پوشیده بود. (تاریخ سیستان ص 284). ، نمد. (نصاب الصبیان). نمط
چوبی که بر گردن گاو قلبه و گاو گردون گذارند. لباد. (برهان). چوبی که بر گردن گاو نهندتا ارابه و گردونه را بکشد. (آنندراج) : آتش خشم تو چون زبانه برآرد شیر فلک برنهد به گاو لباده. کمال اسماعیل. - لباده بر خر نهادن، رخت بر خر نهادن. رفتن. گریختن. - لباده بر گاو بستن، کنایه از رحلت کردن. راهی شدن. رفتن: لبادت را چنان بر گاو بندد که چشمی گرید و چشمیت خندد. نظامی
چوبی که بر گردن گاو قلبه و گاو گردون گذارند. لُباد. (برهان). چوبی که بر گردن گاو نهندتا ارابه و گردونه را بکشد. (آنندراج) : آتش خشم تو چون زبانه برآرد شیر فلک برنهد به گاو لباده. کمال اسماعیل. - لباده بر خر نهادن، رخت بر خر نهادن. رفتن. گریختن. - لباده بر گاو بستن، کنایه از رحلت کردن. راهی شدن. رفتن: لبادت را چنان بر گاو بندد که چشمی گرید و چشمیت خندد. نظامی
دیدن لباده درخواب، دلیل بر نیکوئی دین است. خاصه اگر بیند لباده سمور یا سنجاب داشت، دلیل که مردی را پناه دهد. جابر مغربی می گوید: اگر دید لباده سبز داشت، دلیل که از مردی دیندار منفعت یابد. اگر لباده سفید بیند، دلیل که از مردی مصلح منفعت بیند. اگر سرخ بیند از مردی معاشر منفعت یابد. اگر زرد بود، دلیل بیماری بود و کبود مصیبت است. اگر سیاه بیند و در بیداری آن پوشیده باشد، دلیل مضرت است. - محمد بن سیرین دیدن لباده، دلیل بر نیکوئی است و کرباسین و پشمین بر چهاروجه است. اول: زن. دوم: امانت داری. سوم: صلاح کارها (درستی کارها). چهارم: منفعت..
دیدن لباده درخواب، دلیل بر نیکوئی دین است. خاصه اگر بیند لباده سمور یا سنجاب داشت، دلیل که مردی را پناه دهد. جابر مغربی می گوید: اگر دید لباده سبز داشت، دلیل که از مردی دیندار منفعت یابد. اگر لباده سفید بیند، دلیل که از مردی مُصلح منفعت بیند. اگر سرخ بیند از مردی معاشر منفعت یابد. اگر زرد بود، دلیل بیماری بود و کبود مصیبت است. اگر سیاه بیند و در بیداری آن پوشیده باشد، دلیل مضرت است. - محمد بن سیرین دیدن لباده، دلیل بر نیکوئی است و کرباسین و پشمین بر چهاروجه است. اول: زن. دوم: امانت داری. سوم: صلاح کارها (درستی کارها). چهارم: منفعت..
بدکار و فاسق. (برهان) (آنندراج). فاسدکار. (لغت نامۀ اسدی) (صحاح الفرس) (شرفنامۀ منیری) : هر آن کریم که فرزند او بلاده بود شگفت باشد کو از گناه ساده بود. رودکی.
بدکار و فاسق. (برهان) (آنندراج). فاسدکار. (لغت نامۀ اسدی) (صحاح الفرس) (شرفنامۀ منیری) : هر آن کریم که فرزند او بلاده بود شگفت باشد کو از گناه ساده بود. رودکی.
حلقه ریسمانی که بر چوبی نصب کنند و لب بالای اسب و خر چموش را در آن ریسمان نهند و تاب دهند تا عاجز شود و حرکات ناپسند نکند. حلقه ریسمانی که بر چوبی نصب کنند و لب بالای اسب و خر چموش را در آن ریسمان نهند و تاب دهند تا عاجز شود و حرکات ناپسند نکند
حلقه ریسمانی که بر چوبی نصب کنند و لب بالای اسب و خر چموش را در آن ریسمان نهند و تاب دهند تا عاجز شود و حرکات ناپسند نکند. حلقه ریسمانی که بر چوبی نصب کنند و لب بالای اسب و خر چموش را در آن ریسمان نهند و تاب دهند تا عاجز شود و حرکات ناپسند نکند
نوعی بالاپوش: زید از تو لباچه ای نمییابد تا پیرهنی ز عمر و نستانی. (ناصر خسرو. 415) توضیح لپاجه مطابق نقل ز مخشری در مقدمه الادب و میدانی درالسامی فی الاسامی و مولف صراحاللغه مرادف است با صدره عربی و شاماکچه و در لک فارسی که نیم تنه و سینه بند باشد و درآن جامه ایست کوتاه قد آستین کوتاه و پیش و از (برهان قاطع: درلک) و همین معنی استفاده میشود از گفته صاحب تاج العروس در تعریف صدره: والصدره بالظم الصدراو) صدره الانسان (مااشرف مناعلاه) ای اعلی صدره و علیه اقتصر - الزهری. قال (و) منه الصدره التی تلبس و هو (ثوب م) ای معروف. و بنابراینتفسیر لباچه به بالا پوش و فرجی (جبه پیش باز) چنانکه در فرهنگ جهانگیری و برهان قاطع و انجمن آرای ناصری می بینیم خالی از اشکال نیست و شعر انوری: عجب مدار که امروز مر مرا دیده است دران لباچه که تشریف داده ای دوشم. ز بهر خسرو سیارگان همی خواهد که عشوه ای بخرم وان لباچه فروشم. و گفته بدر جاجرمی: صبح است رومیی کله زرد بر سرش شب هندوی لباچه گلریز در برش. که جهانگیری نقل کرده شاهد صحت ووجود استعمال کلمه است ولی معلوم نمیکند که لباچه چگونه جامه ای بوده است. این کلمه در متن حاضربا باء فارسی و جیم عربی ملاحظه میشود وبا باء عربی وچ هم ضبط شده
نوعی بالاپوش: زید از تو لباچه ای نمییابد تا پیرهنی ز عمر و نستانی. (ناصر خسرو. 415) توضیح لپاجه مطابق نقل ز مخشری در مقدمه الادب و میدانی درالسامی فی الاسامی و مولف صراحاللغه مرادف است با صدره عربی و شاماکچه و در لک فارسی که نیم تنه و سینه بند باشد و درآن جامه ایست کوتاه قد آستین کوتاه و پیش و از (برهان قاطع: درلک) و همین معنی استفاده میشود از گفته صاحب تاج العروس در تعریف صدره: والصدره بالظم الصدراو) صدره الانسان (مااشرف مناعلاه) ای اعلی صدره و علیه اقتصر - الزهری. قال (و) منه الصدره التی تلبس و هو (ثوب م) ای معروف. و بنابراینتفسیر لباچه به بالا پوش و فرجی (جبه پیش باز) چنانکه در فرهنگ جهانگیری و برهان قاطع و انجمن آرای ناصری می بینیم خالی از اشکال نیست و شعر انوری: عجب مدار که امروز مر مرا دیده است دران لباچه که تشریف داده ای دوشم. ز بهر خسرو سیارگان همی خواهد که عشوه ای بخرم وان لباچه فروشم. و گفته بدر جاجرمی: صبح است رومیی کله زرد بر سرش شب هندوی لباچه گلریز در برش. که جهانگیری نقل کرده شاهد صحت ووجود استعمال کلمه است ولی معلوم نمیکند که لباچه چگونه جامه ای بوده است. این کلمه در متن حاضربا باء فارسی و جیم عربی ملاحظه میشود وبا باء عربی وچ هم ضبط شده
پارسی تازی گشته لبانه دیو سپید سینه پچ سینه بیخ از گیاهان آرزو نیاز درختچه ایست از تیره فرفیون که مخصوص نواحی کم ارتفاع و پست جنگل میباشد. این گیاه در سراسر نواحی معتدل و گرم کره زمین میروید. عصاره انساج این گیاه در پزشکی بعنوان مدر تجویز میشود و همچنین برای پانسمان جراحتها و زخمها بکار میرود دیو سفید سینه بیخ سینه پچ لاغیه لاعیه
پارسی تازی گشته لبانه دیو سپید سینه پچ سینه بیخ از گیاهان آرزو نیاز درختچه ایست از تیره فرفیون که مخصوص نواحی کم ارتفاع و پست جنگل میباشد. این گیاه در سراسر نواحی معتدل و گرم کره زمین میروید. عصاره انساج این گیاه در پزشکی بعنوان مدر تجویز میشود و همچنین برای پانسمان جراحتها و زخمها بکار میرود دیو سفید سینه بیخ سینه پچ لاغیه لاعیه