- لایعنی
- بی معنی پوچ: گفتار لایعنی را که بازاریان نیز از آن حذر نمایند بنیاد نهاده است. توضیح در تداول لا یعنی را بفتح یا و کسر نون هم تلفظ کنند
معنی لایعنی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنچه که معنی ندارد بی معنی
بی معنی پوچ یاوه بی آرش
بی معنی، یاوه
جامه کوتاهی که درویشان و فقیران پوشند: استاد بوعلی درویشی را دید لاینیی بر دوش گرفته پاره پاره
مشاوره، مشورت
با مغز، اصیل، معنی دار
نهایی انتهایی آخرین: (حجت بنصیحت مسلمانی گفتت سخنی درست و پایانی) (ناصر خسرو)
عمل و شغل رایزن مشاوره
شایستگی سزاواری لیاقت
نادان، بی عقل، جاهل، بی سواد
چاپلوسی، هرزه گویی، بی ایمانی، لاف و گزاف، دروغ، چاپلوس، لاف زننده،
طایع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
منسوب به لاتین: از قوم لاتین
منسوب به لاتین: از قوم لاتین
لاف و گزاف گفتن: والله که مبارکم درین خدمت دانی تو که نیست لاف و لامانی. (کمال اسماعیل لغ) لام آوردن، حیله کردن تزویر کردن: خلق خوشبوی تو با شاه ریا حین می گفت کای گل تازه قبا باز چه لام آوردیک (شمس طبسی لغ)
نمی داند، نادان: گفت: سعدی چگونه همی بینی این دیبای معلم برین حیوان لایعلم ک (گلستان) یا سفیه لایعلم. سبک عقل نادان. نادان
در نمی یابد فهم نمی کند، نادان بی خرد: هر آدمی که نظر با یکی ندارد و دل بصورتی ندهد صورتیست لایقعل. (سعدی. کلیات) نادان، بیخرد، بی عقل
پوشیده نباشد، پوشیده نماناد خ
جمع لایق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
مرد ریش دراز
بی معنی، بیفایده بیهوده
منسوب به نایین: ازمردم نایین اهل نایین، لهجه مردم نایین
مشاورت
سزاواری
لاف و گزاف دروغ، چاپلوس، چاپلوسی
مرد ریش دراز
بی عقل، بی خرد
مصونیت، ایمن بودن