جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لایعلم

لایعلم

لایعلم
نمی داند، نادان: گفت: سعدی چگونه همی بینی این دیبای معلم برین حیوان لایعلم ک (گلستان) یا سفیه لایعلم. سبک عقل نادان. نادان
فرهنگ لغت هوشیار

لایعلم

لایعلم
مُرَکَّب اَز: لا + یعلم، که نمیداند. نادان. صیغۀ مضارع منفی است و میم در محاورۀ فارسیان به وقف خوانده میشود و این برای استمرار نیز می آید و صفت حیوان واقع میشود بجهت اظهار کمال نادانی او یعنی الحال هم نادان است و در استقبال هم بی علم و موصوف بخ نادانی خواهد ماند. (غیاث) : گفت ای سفیه لایعلم شیر را با تو چه مناسبت است. (سعدی)، گفت چگونه می بینی دیبای معلم را بر این حیوان لایعلم. گفتم خطی زشت است که به آب زر نبشته است. (سعدی)
لغت نامه دهخدا

الالعلم

الالعلم
خداوندان علم دانایان دانشمندان خداوندان علم توصیح درسوره 3 (آل عمران) آیه 16 آمده: (شهدالله انه لااله الاهو والملائکه وواولوالعلم قائما بالقسط) (گواهی می دهد خدای که هیچ خدای نیست مگر او وفرشتگان و صاحبان علم ایستاده بعدل)، و اولوالعلم خداوندان علم گواهی میدهند. مفسران خلاف کردند در آنکه این خداوندان علم که اند. بعصی مفسران کفتند: مراد انبیاء اند پیغمبران خدای بر این گواهی میدهند. ابن کیسان گفت: صحابه رسول اند از مهاجر و انصار. مقاتل گفت: احبار اهل کتابند آنان که ایمان آوردند چون عبدالله سلام و مانند او
فرهنگ لغت هوشیار

لایعنی

لایعنی
بی معنی پوچ: گفتار لایعنی را که بازاریان نیز از آن حذر نمایند بنیاد نهاده است. توضیح در تداول لا یعنی را بفتح یا و کسر نون هم تلفظ کنند
فرهنگ لغت هوشیار

لایعقل

لایعقل
در نمی یابد فهم نمی کند، نادان بی خرد: هر آدمی که نظر با یکی ندارد و دل بصورتی ندهد صورتیست لایقعل. (سعدی. کلیات) نادان، بیخرد، بی عقل
فرهنگ لغت هوشیار