مرکّب از: حرف لا و صیغۀ متکلم وحدۀ ادری، به معنی ندانم، نمیدانم. و آن کلمه ای است که در عقب بیتی یاقطعه ای از شعر گذارند آنگاه که گوینده را ندانند
مُرَکَّب اَز: حرف لا و صیغۀ متکلم وحدۀ اَدری، به معنی ندانم، نمیدانم. و آن کلمه ای است که در عقب بیتی یاقطعه ای از شعر گذارند آنگاه که گوینده را ندانند
فرقه ای از سوفسطائیه که منکر اغلب بدیهیات هستند و جز پاره ای حقایق کاملاً روشن همه چیز را با شک و تردید تلقی می کنند. دربارۀ حصول علم و معرفت به اشیا و حقایق اعتقاد دارند که نمی توان در هیچ موردی از حاصل شدن علم اطمینان داشت. در قرن پنجم پیش از میلاد در یونان پیدا شدند
فرقه ای از سوفسطائیه که منکر اغلب بدیهیات هستند و جز پاره ای حقایق کاملاً روشن همه چیز را با شک و تردید تلقی می کنند. دربارۀ حصول علم و معرفت به اشیا و حقایق اعتقاد دارند که نمی توان در هیچ موردی از حاصل شدن علم اطمینان داشت. در قرن پنجم پیش از میلاد در یونان پیدا شدند
فرقه ای از سوفسطائیۀ قائلین به توقف در وجود هر چیز و علم به هر چیز. جرجانی گوید: هم الذین ینکرون العلم بثبوت شی ٔو لاثبوته و یزعمون انه شاک و شاک فی انه شاک و هلم جرا. (تعریفات). گروهی هستند از فرقۀ سوفسطائیه و شرح آن در ضمن معنی سوفسطائیه بیاید انشأالله تعالی. (کشاف اصطلاحات الفنون). شکاکین. (دزی). مرتابین
فرقه ای از سوفسطائیۀ قائلین به توقف در وجود هر چیز و علم به هر چیز. جرجانی گوید: هم الذین ینکرون العلم بثبوت شی ٔو لاثبوته و یزعمون انه شاک و شاک فی انه شاک و هلم جرا. (تعریفات). گروهی هستند از فرقۀ سوفسطائیه و شرح آن در ضمن معنی سوفسطائیه بیاید انشأالله تعالی. (کشاف اصطلاحات الفنون). شکاکین. (دُزی). مرتابین
شمار تنکنم نمی شمارم. توضیح اشاره بحدیث نبوی: لااحصی ثنا علیک انت کما اثنیت علی نفسک. (شمار نتوانم کرد صفات را بر تو تو آنی که خود وصف کردی ذات خود را) : که خاصان درین ره فرس رانده اند به لااحصی از تک فرو مانده اند. (سعدی. کلیات)
شمار تنکنم نمی شمارم. توضیح اشاره بحدیث نبوی: لااحصی ثنا علیک انت کما اثنیت علی نفسک. (شمار نتوانم کرد صفات را بر تو تو آنی که خود وصف کردی ذات خود را) : که خاصان درین ره فرس رانده اند به لااحصی از تک فرو مانده اند. (سعدی. کلیات)
خبر خوش نیست. ماخوذ از آیه 24 سوره 25 الفرقان: یوم یرون الملائکه لابشری یومئذ للمجرمین. (روزی که ببینند فرشتگان را نیست بشارتی در چنین روز برای گناهکاران. . بروز حشر که آواز لاتحف شنوند بگوش خاطر ایشان رسان که لابشری. (خاقانی)
خبر خوش نیست. ماخوذ از آیه 24 سوره 25 الفرقان: یوم یرون الملائکه لابشری یومئذ للمجرمین. (روزی که ببینند فرشتگان را نیست بشارتی در چنین روز برای گناهکاران. . بروز حشر که آواز لاتحف شنوند بگوش خاطر ایشان رسان که لابشری. (خاقانی)
ندانم نمی شناسم (جمله فعلی: صغیه متکلم وحده) نمی دانم ندانم. توضیح غالبا در موردی که قایل بیتی یا قطعه ای را نمیدانند این جمله عربی را آورند یعنی گویند آنرا نمی شناسم. یا لاادری قائله. گوینده آنرا نمی دانم
ندانم نمی شناسم (جمله فعلی: صغیه متکلم وحده) نمی دانم ندانم. توضیح غالبا در موردی که قایل بیتی یا قطعه ای را نمیدانند این جمله عربی را آورند یعنی گویند آنرا نمی شناسم. یا لاادری قائله. گوینده آنرا نمی دانم
معجونی که از بلادر ترتیب دهند، کسی که بلادر بسیار استعمال کند، کسانی که بجنون دچار میگشتند بلادری خوانده میشدند از قبیل ابوالحسن احمدبن یحیی بن جابربن داود بغدادی مولف کتاب فتوح البلدان
معجونی که از بلادر ترتیب دهند، کسی که بلادر بسیار استعمال کند، کسانی که بجنون دچار میگشتند بلادری خوانده میشدند از قبیل ابوالحسن احمدبن یحیی بن جابربن داود بغدادی مولف کتاب فتوح البلدان