جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بهادری

بلادری

بلادری
معجونی که از بلادر ترتیب دهند، کسی که بلادر بسیار استعمال کند، کسانی که بجنون دچار میگشتند بلادری خوانده میشدند از قبیل ابوالحسن احمدبن یحیی بن جابربن داود بغدادی مولف کتاب فتوح البلدان
فرهنگ لغت هوشیار

بهداری

بهداری
وزارت خانه ای که بکارهای مربوط به بهداشت رسیدگی میکند
بهداری
فرهنگ لغت هوشیار

بلادری

بلادری
ویژگی کسی که بلادر بسیار استفاده می کرد، معجونی که از بلادر درست می کردند، کنایه از دیوانه
بلادری
فرهنگ فارسی عمید

بهداری

بهداری
وزارت یا اداره ای که عهده دار رسیدگی به امور بهداشت و سلامتی مردم است
فرهنگ فارسی معین

بهداری

بهداری
سازمان یا اداره ای که به کارهای مربوط به بهداشت مردم رسیدگی می کند
فرهنگ فارسی عمید