گیاه ریحان کرمانی افسنتین، گیاهی خودرو با ساقه های بلند، برگ های کرک دار، شاخه های انبوه و گل های زرد کوچک که برای معالجۀ لقوه، فالج، رعشه و امراض معده و کبد به کار می رفته، خاراگوش
گیاه ریحان کرمانی اَفسَنتین، گیاهی خودرو با ساقه های بلند، برگ های کرک دار، شاخه های انبوه و گل های زرد کوچک که برای معالجۀ لقوه، فالج، رعشه و امراض معده و کبد به کار می رفته، خاراگوش
ابن هبیره اسدی. از شعرای جاهلیت عرب است و درک اسلام نیز کرد. او اشعار مشهوری خطاب به معاویه دارد که چنین آغاز میشود: معاوی اننا بشر، فاسجح فلسنا بالجبال و لاالحدید. عقیبه در حدود سال 50 هجری قمری در گذشت. (از الاعلام زرکلی به نقل از خزانهالبغدادی و سمط اللآلی)
ابن هُبیَره اسدی. از شعرای جاهلیت عرب است و درک اسلام نیز کرد. او اشعار مشهوری خطاب به معاویه دارد که چنین آغاز میشود: معاوی اننا بشر، فاسجح فلسنا بالجبال و لاالحدید. عقیبه در حدود سال 50 هجری قمری در گذشت. (از الاعلام زرکلی به نقل از خزانهالبغدادی و سمط اللآلی)
ظرفی است شبیه به خرجین که رفاده و مزاده نیز نامندش. آنرا بر پشت بندند یا بر زین افکنند. رفاده در دنبالۀ قتب و باردان. (منتهی الارب) (آنندراج). ج، حقائب. (منتهی الارب). جامه دان. (دهار). باردان. توشه دان. حکبه: و از این ناحیت (گوزگانان) اسبان بسیار خیزد و نمد و حقیبه و تنگ اسپ. (حدود العالم). وزیر او که جهینۀ اخبار و حقیبۀ اسرار بود نگرفتند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 344). یک کس را آماده کند و نهاد او را حقیبۀ انواع تسلط واقتحام و شطط و انتقام گرداند. (جهانگشای جوینی)
ظرفی است شبیه به خرجین که رفاده و مزاده نیز نامندش. آنرا بر پشت بندند یا بر زین افکنند. رفاده در دنبالۀ قتب و باردان. (منتهی الارب) (آنندراج). ج، حقائب. (منتهی الارب). جامه دان. (دهار). باردان. توشه دان. حکبه: و از این ناحیت (گوزگانان) اسبان بسیار خیزد و نمد و حقیبه و تنگ اسپ. (حدود العالم). وزیر او که جهینۀ اخبار و حقیبۀ اسرار بود نگرفتند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 344). یک کس را آماده کند و نهاد او را حقیبۀ انواع تسلط واقتحام و شطط و انتقام گرداند. (جهانگشای جوینی)
دشیاد دشتیاد زشتیاد به تو باز گردد غم عاشقی نگارا مکن این همه زشتیاد (رودکی) پرتاد تیر دان کیش جعبه ترکش، هر یک از آهن های تنک کوچک که برای ساختن جوشن و بکتر برهم نهند، دایره هایی در سپر که از چوب و ابریشم پیچیده باشند
دشیاد دشتیاد زشتیاد به تو باز گردد غم عاشقی نگارا مکن این همه زشتیاد (رودکی) پرتاد تیر دان کیش جعبه ترکش، هر یک از آهن های تنک کوچک که برای ساختن جوشن و بکتر برهم نهند، دایره هایی در سپر که از چوب و ابریشم پیچیده باشند
یک بومادران (مفرد شیب)، سپید مویی سپید شدن سر برنجاسپ درختی که یکی از گونه های افسنتین (خارا گوش) به شمار میرود، گونه ای از ریحان که ریحان کرمانی نیز نامیده می شود
یک بومادران (مفرد شیب)، سپید مویی سپید شدن سر برنجاسپ درختی که یکی از گونه های افسنتین (خارا گوش) به شمار میرود، گونه ای از ریحان که ریحان کرمانی نیز نامیده می شود