جدول جو
جدول جو

معنی قَارِب - جستجوی لغت در جدول جو

قَارِب
در حال نزدیک شدن، قایق
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پیش بین، او می داند، فهمیده
دیکشنری عربی به فارسی
دولت مردانه، سختگیر، سخت، محض، استوار
دیکشنری عربی به فارسی
ساختگی، صندوقدار
دیکشنری عربی به فارسی
خراب، آشکار، فریاد زننده، جیغ کش، فریاد کشیدن، جیغ زدن
دیکشنری عربی به فارسی
بی پرده، صادقانه
دیکشنری عربی به فارسی
بلند، خشن، پر سر و صدا
دیکشنری عربی به فارسی
عزب، مجرّد
دیکشنری عربی به فارسی
اتّفاقی، مناقصه گزار
دیکشنری عربی به فارسی
زخم زننده، آزاردهنده
دیکشنری عربی به فارسی
اضطراری
دیکشنری عربی به فارسی
اختلاس گر، دزد، دزدانه
دیکشنری عربی به فارسی
دلتنگ، خاکستری
دیکشنری عربی به فارسی
خیابانی، خیابان
دیکشنری عربی به فارسی
شرط گذار، یک پلیس
دیکشنری عربی به فارسی
جذب کننده، جذّاب، جاذب
دیکشنری عربی به فارسی
سیلابی، جارو کردن
دیکشنری عربی به فارسی
فرسوده، ویران شده
دیکشنری عربی به فارسی
ماورایی، فراطبیعی
دیکشنری عربی به فارسی
معتبر، خوٰاننده
دیکشنری عربی به فارسی
جوشان، عجیبه، متکبّر
دیکشنری عربی به فارسی
چابک، شوخ، ماهر، مبتکرانه
دیکشنری عربی به فارسی
برتر، برجسته، بارز بودن
دیکشنری عربی به فارسی
خنک، سرد
دیکشنری عربی به فارسی
سوزاننده، گنجه، سوزان، مشعل
دیکشنری عربی به فارسی
دونده، در جریان است، نزدیکی، در حال انجام است، جاری شدن
دیکشنری عربی به فارسی
سرایدار، یک نگهبان، نگهبان، نگهبان ساختمان
دیکشنری عربی به فارسی
وزوز، پشتکار
دیکشنری عربی به فارسی
ناامید، بیهوده
دیکشنری عربی به فارسی
خواستگار، یک خوٰاستگار
دیکشنری عربی به فارسی
خواهان، مایل، مشتاق
دیکشنری عربی به فارسی
ولگرد، سرگردان
دیکشنری عربی به فارسی