خویشی، نزدیکی. (منتهی الارب). قرب. گویند قربه در منزلت است و قرب در مکان و قربی در رحم است. (از اقرب الموارد). قربه. رجوع به قرب شود. - قصد قربه (قربت). رجوع به قصد شود
خویشی، نزدیکی. (منتهی الارب). قرب. گویند قربه در منزلت است و قرب در مکان و قربی در رحم است. (از اقرب الموارد). قُرُبه. رجوع به قُرب شود. - قصد قربه (قربت). رجوع به قصد شود
ابن ابی قربه، احمد بن علی بن حسین عجلی. از محدثان است. (منتهی الارب). نقش محدثان در انتقال دقیق سنت پیامبر اسلام، چنان حیاتی بوده که بسیاری از علوم اسلامی مانند فقه و تفسیر، بر پایه تحقیقات آنان شکل گرفته اند. محدث کسی بود که عمر خود را صرف شنیدن، حفظ کردن، مقایسه و روایت احادیث کرد و در این مسیر، سفرهای طولانی به شهرهای مختلف را به جان می خرید. کتاب هایی چون صحیح بخاری و مسلم، نتیجه تلاش نسل های متعدد از محدثان هستند.
ابن ابی قربه، احمد بن علی بن حسین عجلی. از محدثان است. (منتهی الارب). نقش محدثان در انتقال دقیق سنت پیامبر اسلام، چنان حیاتی بوده که بسیاری از علوم اسلامی مانند فقه و تفسیر، بر پایه تحقیقات آنان شکل گرفته اند. محدث کسی بود که عمر خود را صرف شنیدن، حفظ کردن، مقایسه و روایت احادیث کرد و در این مسیر، سفرهای طولانی به شهرهای مختلف را به جان می خرید. کتاب هایی چون صحیح بخاری و مسلم، نتیجه تلاش نسل های متعدد از محدثان هستند.
مشک، مشک شیر، مشک یک کرانه دوخته. ج، قرب، قربات، قربات. (منتهی الارب) ، مشک آب، و در مثل آرند: لقیت منه عرق القربه، اصمعی گوید: بمعنای لقیت منه الشده است، و برخی گفته اند منظور عرقی است که از حامل مشک جاری شود. (از اقرب الموارد)
مَشک، مشک شیر، مشک یک کرانه دوخته. ج، قِرَب، قِرْبات، قِرِبات. (منتهی الارب) ، مشک آب، و در مثل آرند: لقیت منه عرق القربه، اصمعی گوید: بمعنای لقیت منه الشده است، و برخی گفته اند منظور عرقی است که از حامل مشک جاری شود. (از اقرب الموارد)
گوستاو. نقاش فرانسوی (1819-1877 میلادی). از فحول سبک رئالیزم در نقاشی بود و موضوعهای نقاشی خود را منحصراً از زندگی واقعی انتخاب می کرد، ازآن جمله است: سلام مسیو کوربه، تدفین در ارنان، بازگشت بزهای کوهی و کارگاه نقاش است. وی در 1871 میلادی به علت شرکت در کمون پاریس نفی بلد گردید. (از لاروس)
گوستاو. نقاش فرانسوی (1819-1877 میلادی). از فحول سبک رئالیزم در نقاشی بود و موضوعهای نقاشی خود را منحصراً از زندگی واقعی انتخاب می کرد، ازآن جمله است: سلام مسیو کوربه، تدفین در ارنان، بازگشت بزهای کوهی و کارگاه نقاش است. وی در 1871 میلادی به علت شرکت در کمون پاریس نفی بلد گردید. (از لاروس)
دریاسالار فرانسوی (1827-1885 میلادی). وی جانشین ریویر در تونکن شد و در سال 1883 میلادی انام را تحت الحمایۀ فرانسه ساخت و ’پروانه های سیاه’ چینیان را شکست داد. (از لاروس)
دریاسالار فرانسوی (1827-1885 میلادی). وی جانشین ریویر در تونکن شد و در سال 1883 میلادی انام را تحت الحمایۀ فرانسه ساخت و ’پروانه های سیاه’ چینیان را شکست داد. (از لاروس)
قرمه. از ترکی قاوورماق بمعنی بریان کردن. (سنگلاخ). مطلق بریان خصوصاً گوشت بریان. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (غیاث اللغات). و طرز تهیه قورمه بدین گونه است که گوشت بی استخوان را خرد کرده با کمی آب بار کنند، نیم پز که شد نمک میزنند و پس از تمام شدن آب آن روغن دنبه را که جداگانه آب کرده اند با خلال پیاز میریزند تا خوب سرخ شود و روغن آن کف کند، سپس زمین گذاشته و پس از سرد شدن در کوزۀ لعابدار ریخته در کوزه را با کاغذی که در شیر داغ فروبرده اند می بندند و در جای خنکی نگاه دارند. (فرهنگ فارسی معین). - قورمه اسفناج، گوشت را خرد کرده پیاز را در روغن نیم سرخ کرده، گوشت را در آن سرخ کنند و آب ریزند، نیم پز که شد اسفناج را هم در روغن پیاز چرخ داده مخلوط کنند. نزدیک پایین آوردن آب غوره یا لیمو خشک را بعنوان چاشنی میزنند. (فرهنگ فارسی معین). - قورمه بادنجان، بعد از سرخ کردن گوشت در پیاز و روغن آب ریخته، نزدیک پخته شدن، بادنجان را حلقه حلقه کرده علیحده سرخ نموده با گوشت مخلوط کنند تا پخته شود یا ساده با آبغوره ریخته چند جوش که زد و به روغن آمد برمیدارند، بجای بادنجان، ریواس، زردک، کلم، کدو، سیب و خیار و غیره نیز میتوان ریخت، چاشنی همه آنها ترشی و کمی قند یا سرکه شیره است. (قرمۀ سیب و آلبالو را چاشنی نمیزنند). (فرهنگ فارسی معین). ، گوشتی که خشک کنند و ذخیره نمایند. بهار خوش. (فرهنگ فارسی معین)
قُرمه. از ترکی قاوورماق بمعنی بریان کردن. (سنگلاخ). مطلق بریان خصوصاً گوشت بریان. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (غیاث اللغات). و طرز تهیه قورمه بدین گونه است که گوشت بی استخوان را خرد کرده با کمی آب بار کنند، نیم پز که شد نمک میزنند و پس از تمام شدن آب آن روغن دنبه را که جداگانه آب کرده اند با خلال پیاز میریزند تا خوب سرخ شود و روغن آن کف کند، سپس زمین گذاشته و پس از سرد شدن در کوزۀ لعابدار ریخته در کوزه را با کاغذی که در شیر داغ فروبرده اند می بندند و در جای خنکی نگاه دارند. (فرهنگ فارسی معین). - قورمه اسفناج، گوشت را خرد کرده پیاز را در روغن نیم سرخ کرده، گوشت را در آن سرخ کنند و آب ریزند، نیم پز که شد اسفناج را هم در روغن پیاز چرخ داده مخلوط کنند. نزدیک پایین آوردن آب غوره یا لیمو خشک را بعنوان چاشنی میزنند. (فرهنگ فارسی معین). - قورمه بادنجان، بعد از سرخ کردن گوشت در پیاز و روغن آب ریخته، نزدیک پخته شدن، بادنجان را حلقه حلقه کرده علیحده سرخ نموده با گوشت مخلوط کنند تا پخته شود یا ساده با آبغوره ریخته چند جوش که زد و به روغن آمد برمیدارند، بجای بادنجان، ریواس، زردک، کلم، کدو، سیب و خیار و غیره نیز میتوان ریخت، چاشنی همه آنها ترشی و کمی قند یا سرکه شیره است. (قرمۀ سیب و آلبالو را چاشنی نمیزنند). (فرهنگ فارسی معین). ، گوشتی که خشک کنند و ذخیره نمایند. بهار خوش. (فرهنگ فارسی معین)
دهی است از دهستان میان آب (بلوک شعیبیه) بخش مرکزی شهرستان اهواز، سکنۀ آن 150 تن. آب آن از چاه شیرین. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرودارد و از طریق شوشتر اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀ غافجه هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان میان آب (بلوک شعیبیه) بخش مرکزی شهرستان اهواز، سکنۀ آن 150 تن. آب آن از چاه شیرین. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرودارد و از طریق شوشتر اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀ غافجه هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)