معنی قورمه قورمه ((قُ مَ یا مِ)) گوشتی که خشک کنند و ذخیره نمایند، بهارخوش، گوشت بریان گوشتی که خشک کنند و ذخیره نمایند، بهارخوش، گوشت بریان تصویر قورمه فرهنگ فارسی معین