جدول جو
جدول جو

معنی قنبل - جستجوی لغت در جدول جو

قنبل
مرد درشت و نیرومند، کنایه از فرمانده سپاه
تصویری از قنبل
تصویر قنبل
فرهنگ فارسی عمید
قنبل
مرد درشت هیکل و نیرومند
تصویری از قنبل
تصویر قنبل
فرهنگ لغت هوشیار
قنبل
((قُ بُ))
کفل، سرین، قمبل
تصویری از قنبل
تصویر قنبل
فرهنگ فارسی معین
قنبل
((قَ بَ))
گروه مردم، رمه اسب، جمع قنابل
تصویری از قنبل
تصویر قنبل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

گروه مردم، گله اسپ تله که برای مرغ آشیانه باف (ابو براقش) نهند، نارنجک، گروهه توف گروه مردم، رمه اسبان، جمع قنابل. گلوله (سلاح آتشین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنبله
تصویر قنبله
((قَ بَ لَ یا لِ))
گلوله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنبل
تصویر سنبل
(دخترانه)
گل خوشه ای بلند به هم فشرده و معطر به رنگهای قرمز آبی سفید و زرد مظهر نوروز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قابل
تصویر قابل
در خور، درخور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بنبل
تصویر بنبل
هر نوع ترشی عموما، سیب ترش خصوصا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قابل
تصویر قابل
(پسرانه)
شایسته، لایق، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قنبر
تصویر قنبر
(پسرانه)
نام یکی از تابعان علی (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تنبل
تصویر تنبل
کاهل
فرهنگ واژه فارسی سره
دمل و بر آمدگی کوچکی در پوست که رنگش سرخ و شکلش مخروطی است، ورمی که در اعضا بهم رسد و بزبان عربی دمل گویند
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی چوبین به شکل مکعب مستطیل که سطح فوقانی آن باز است و در آن خاک خشت و مانند آن کنند و از جایی به جای دیگر برند زنبه، مشکی که بر دو سر آن دو چوب تعبیه کنند و بدان آب کشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنبل
تصویر جنبل
کاسه چوبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبل
تصویر انبل
تیر اندازتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنبل
تصویر حنبل
مرد کوتاه قد و بزرگ شکم، پوستین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبل
تصویر تنبل
کاهل و بیکار و هیچ کاره مکر و حیله، نیرنگ و فریب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنبل
تصویر سنبل
خوشه، جمع سنابل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنبل
تصویر سنبل
خوشۀ جو یا گندم، خوشه، گیاهی از تیرۀ سوسنی ها با برگ های دراز و گل های خوشه ای به رنگ بنفش،
کنایه از زلف معشوق
سنبل ختایی: گیاهی پایا از تیرۀ چتریان و معطر که عرق ریشه و دانه های آن در عطرسازی و تهیۀ شیرینی و شربت به کار می رود
سنبل رومی: گیاهی بیابانی با برگ های دراز خوش بو، گل های ریز و ریشه و ساقۀ سخت که در طب به کار می رود و خواص آن شبیه سنبل الطیب است، ناردین، نردین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنبل
تصویر تنبل
مکر، حیله، فریب، چاره، گول، ستاوه، ترفند، خدعه، کلک، شید، ریو، دستان، اشکیل، کید، قلّاشی، دلام، نیرنگ، غدر، احتیال، شکیل، گربه شانی، دغلی، نارو، حقّه، ترب، تزویر، روغان، خاتوله، دویل
جادو، افسون، برای مثال نیست را هست کند تنبل اوی / هست را نیست کند فرهستش (ابونصر مرغزی - شاعران بی دیوان - ۲۷۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منبل
تصویر منبل
تنبل، بیکار
نوعی داروی گیاهی که بر زخم و جراحت می گذارند، برای مثال گفت پالانش فرو نه پیش پیش / داروی منبل بنه بر پشت ریش (مولوی - ۲۰۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طنبل
تصویر طنبل
گول نما: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قابل
تصویر قابل
پذیرا، قبول کننده، مستعد، قبول، پذیرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنصل
تصویر قنصل
کوته اندام لاتینی تازی گشته بنگرید به کنسول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قندل
تصویر قندل
بزرگ سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنجل
تصویر قنجل
برده زر خرید
فرهنگ لغت هوشیار
هندی تازی گشته از کامپیلاسرخ خاکه از گیاهان گیاهی است از تیره فرفیون که گونه های مختلفش بشکل درختچه می باشد ولی گاهی نمو جالبی کرده و بشکل درخت در می آید و یا ارتفاع 10 متر نیز می رسد این گیاه بومی گرم زمین خصوصا عربستان حبشه هندوسراندیب می باشد، برگهایش کامل و دارای گوشوارک و بیضوی و خشن و بی کرک است. گلهایش دوپایه و پوشیده از کرکهای نازک و دارای نهنج محدب است. گل نرش دارای تعداد زیادی پرچم و گل ماده شامل 3 برچه است. میوه اش به بزرگی نخود و پوشید از غبار قرمز رنگ (تارهای غده یی کوچک میکروسکوپی) است. قسمت مورد استفاده این درخت بشره کپسولهای میوه آن است که شامل تارهای غده یی کرک مانند است و بدین جهت برای به دست آوردن آن میوه رسیده گیاه را به صورت قطعاتی در آورده خشک می کنند و سپس آنها را در سبدی قرار داده برروی یکدیگر مالش می دهند. بر اثر این عمل غباری از اصطکاک میوه ها بر یکدیگر حاصل می گردد که از سوراخهای سبد بر روی پارچه ای که در زیر آن قرار دارد جمع آوری می شود. این گرد حاصل برنگ قرمز یا آجری یا قرمز تیره است. این گرد خاصیت اشتغال شدید دارد و اگر در آب ریخته شود بر سطح آن قرار می گیرد و بر اثر حرارت بوی معطر از آن استشمام می شود. گرد حاصل شامل مقادیر زیادی صمغ (80 درصد) و ماده ای به نام روتلرین یا کامالین یا مالوکسین است. این گرد بهترین داروی نافع کرم کدو و مخصوصا بوتریوسفال است. مقدار زیاد آن دارای اثر مسهل شدید است ولی با تهوع و قی همراه می باشد، پس از مصرف این گرد به منظور رفع کرم کدو خوردن مسهل ضروری نیست. مصرف این گرد بمقدار 6 تا 2 گرم برای اشخاص بالغ و نیم تا 2 گرم برای اطفال 5 تا 10 ساله است قنبلیله ورس کمله کامالا ملوتوس کنبیلا کنبیله قنبیله. توضیح در طب قدیم چون منحصرا گرد این گیاه که زرد رنگ است و گرد و خاک را دارد در تداوی مصرف می شده عامه مردم خیال می کرده اند که نوعی خاک است، گرد (پودر) گیاه قنبیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنبض
تصویر قنبض
مار، کوته بالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنبز
تصویر قنبز
تازی از یونانی و پارسی کنوبرز شاندانه
فرهنگ لغت هوشیار
کناره گوشه، کاسه شیر، درشتخوی: مرد، کبداد (گویش شیرازی) ازگیاهان دارویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنابل
تصویر قنابل
جمع قنبل، گروه مردمان، گله های اسپ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قمبل
تصویر قمبل
نادرست نویسی غنبل غمبل دوسرین دولمبر (گویش نایینی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنقل
تصویر قنقل
پیمانه بزرگ، نام افسرخسرو (تاج کسری) ک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قهبل
تصویر قهبل
آبرو آبروی
فرهنگ لغت هوشیار