جدول جو
جدول جو

معنی قنایی - جستجوی لغت در جدول جو

قنایی(قُنْ نا)
ابراهیم بن احمد بن علی کاتب مکنی به ابواسحاق. از محدثان است. وی از ولید بن قاسم روایت شنید. (از لباب الانساب). نقش محدثان در انتقال دقیق سنت پیامبر اسلام، چنان حیاتی بوده که بسیاری از علوم اسلامی مانند فقه و تفسیر، بر پایه تحقیقات آنان شکل گرفته اند. محدث کسی بود که عمر خود را صرف شنیدن، حفظ کردن، مقایسه و روایت احادیث کرد و در این مسیر، سفرهای طولانی به شهرهای مختلف را به جان می خرید. کتاب هایی چون صحیح بخاری و مسلم، نتیجه تلاش نسل های متعدد از محدثان هستند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شاخصۀ اثری ادبی که بیان کنندۀ احساسات و عواطف انسان باشد مثلاً شعر غنایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرایی
تصویر قرایی
زهد ورزیدن، برای مثال فتادم در میان دردنوشان / نهادم زهد و قرایی به در باز (عطار۵ - ۳۳۳)، ای برآورده سر کبر از گریبان نفاق / نه به رعناییت یار و نه به قرایی قرین (سنائی۲ - ۲۸۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قضایی
تصویر قضایی
مربوط به قضا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثنایی
تصویر ثنایی
ویژگی کلمۀ دوحرفی، دارای دو حرف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قناری
تصویر قناری
پرنده ای کوچک و خوش آواز با پرهای زرد روشن، نارنجی، خاکستری یا ابلق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قنادی
تصویر قنادی
پختن شیرینی، شیرینی پزی، فروختن شیرینی، شیرینی فروشی، مغازه ای که در آن شیرینی، خشکبار، شکلات و مانند آن به فروش می رسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
مربوط به جنایت، رسیدگی کننده به جنایت مثلاً پلیس جنایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قناصی
تصویر قناصی
کولگی کج و کولگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنایی
تصویر حنایی
برناکی از رنگ ها، یرنابسته
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ای است از راسته سبکبالان و از دسته گنجشکان که به قد و اندازه یک کنجشک معمولی است و خواننده و زیبا، زرد رنگ گاهی مخلوط با پرهای قهوه ای و سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنادی
تصویر قنادی
غند سازی غندگر ی، شیرینی فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تفشه ای گواژیک منسوب به کنایه (کنایت) : تعبیرات کنایی. کنندگی، فاعلیت: جان مردمی گوهر یست که او را نیز دو قوتست: یکی قوت مرکنایی را و یکی قوت اندر یافت را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قناسی
تصویر قناسی
کولگی کج و کولگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبایی
تصویر قبایی
منسوب به قبا از مردم قبا قباوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غنایی
تصویر غنایی
((غِ))
منسوب به غنا، شعری که بیانگر عواطف و احساسات باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قضایی
تصویر قضایی
((قَ))
منسوب به قضا، مربوط به داوری و قضاوت
فرهنگ فارسی معین
((قَ))
پرنده ای است خوش آواز به اندازه گنجشک با پرهایی به رنگ های زرد روشن یا نارنجی یا خاکستری یا ابلق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قنادی
تصویر قنادی
شیرینی پزی، دکان قناد، دکان شیرینی فروشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنایی
تصویر بنایی
گلکاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
Criminal, Felonious, Criminally, Feloniously, Forensic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
criminel, criminellement, de manière criminelle, médico-légal
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
criminal, criminalmente, de manera criminal, forense
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
अपराधी , अपराधी तरीके से , अपराधी , अपराधपूर्ण तरीके से , कानूनी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
kriminal, secara kriminal, forensik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
อาชญากร , อย่างอาชญากรรม , อย่างอาชญากรรม , นิติเวช
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
crimineel, misdadig, forensisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
преступный , криминально , преступный , преступно , судебно-медицинский
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
criminale, criminalmente, in modo criminoso, forense
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
criminoso, criminalmente, de maneira criminosa, forense
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
犯罪的 , 犯罪地 , 犯罪地 , 法医的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
kryminalny, kryminalnie, przestępczy, przestępczo, sądowo-medyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
кримінальний , кримінально , злочинний , злочинно , судово-медичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
kriminell, verbrecherisch, forensisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
פלילי , פלילי , בצורה פלילית , פורנזי
دیکشنری فارسی به عبری