جدول جو
جدول جو

معنی قنادی

قنادی
شیرینی پزی، دکان قناد، دکان شیرینی فروشی
تصویری از قنادی
تصویر قنادی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قنادی

قنادی

قنادی
پختن شیرینی، شیرینی پزی، فروختن شیرینی، شیرینی فروشی، مغازه ای که در آن شیرینی، خشکبار، شکلات و مانند آن به فروش می رسد
قنادی
فرهنگ فارسی عمید

قناری

قناری
پرنده ای کوچک و خوش آواز با پرهای زرد روشن، نارنجی، خاکستری یا ابلق
قناری
فرهنگ فارسی عمید

قنادیل

قنادیل
قندیل ها، مشعلهایی که از سقف آویزان می کنند، چراغ آویز ها، جمعِ واژۀ قندیل
قنادیل
فرهنگ فارسی عمید

قناری

قناری
پرنده ای است از راسته سبکبالان و از دسته گنجشکان که به قد و اندازه یک کنجشک معمولی است و خواننده و زیبا، زرد رنگ گاهی مخلوط با پرهای قهوه ای و سیاه
فرهنگ لغت هوشیار