جدول جو
جدول جو

معنی قناویز - جستجوی لغت در جدول جو

قناویز
نوعی پارچۀ ابریشمی ساده که بیشتر به رنگ سرخ است
تصویری از قناویز
تصویر قناویز
فرهنگ فارسی عمید
قناویز
پارسی است غناویز پارچه ساده ابریشمی که بیشترسرخ است قسمی پارچه ساده ابریشمین (غالبا سرخ رنگ)
فرهنگ لغت هوشیار
قناویز
((قَ))
نوعی پارچه ابریشمی ساده که بیشتر به رنگ سرخ است
تصویری از قناویز
تصویر قناویز
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شباویز
تصویر شباویز
(پسرانه)
مرغ حق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عناوین
تصویر عناوین
سربرگها، سرنویس ها، فرنام ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آنالیز
تصویر آنالیز
فرانسوی واکافت آناکاوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلاویز
تصویر دلاویز
مطلوب مرغوب دلخواه، خوشبو معطر 0 مطلوب و مرغوب و دلخواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنالیز
تصویر آنالیز
آناکاوی، واکافت، واکاوی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عناوین
تصویر عناوین
اسامی دست اندر کاران فیلم که درآغاز و پایان فیلم به صورت نوشته می آید. معمولا در آغاز فیلمها، عوامل درج یک دست اندر کار نظیر فیلمنامه نویس، کارگردان، فیلمبردار، تدوینگر و در پایان علاوه بر تکرار این عوامل، سایر عوامل دست اندر کار آورده میشوند. این اصطلاح همچنین به میان نویس فیلمهای دوره ی صامت نیز اطلاق میشود. گفتنی است فیلم ارباب حلقه ها 3 باداشتن مدت زمان ده دقیقه عنوان بندی، مقام اول را در مدت زمان عنوان بندی تاریخ سینما را به خود اختصاص داده است.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از شباویز
تصویر شباویز
شب آویز، مرغ حق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هماویز
تصویر هماویز
هماورد، هم نبرد، همتا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلاووز
تصویر قلاووز
پیشرو لشکر، رهبر، راهنما، دلیل راه، برای مثال اندرآمد چون قلاووزی به پیش / تا برد او را به سوی دام خویش (مولوی - ۸۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستاویز
تصویر ستاویز
ایوان، بالاخانه که جلو آن باز باشد و در پیش آن ستون هایی برای نگاهداشتن سقف آن بر پا کرده باشند
رواق، صفّه، ستاوند، ستافند، ستاوین، خیری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قنادیل
تصویر قنادیل
قندیل ها، مشعلهایی که از سقف آویزان می کنند، چراغ آویز ها، جمع واژۀ قندیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عناوین
تصویر عناوین
جمع عنوان، بطرقی، بوجوهی، از راههای مختلف، بطریق مختلف
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی پیشتاز، راهدان راهنما، ابیشه (جاسوس)، پاسدار قلاوز: و لیکن باید که قلاوورزان معتمد و راهدان باشند
فرهنگ لغت هوشیار
پیشتازی راهدانی عمل و شغل قلاوز، راهبری دلالت راه: لشکر تاتار بی تامل بقلاوزی طاغیان شیروانی از آب گذشته، مستحفظی اردو قراولی، جاسوسی خبر گیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قناطیر
تصویر قناطیر
جمع قنطار، بنگرید به قنطار جمع قنطار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قناریه
تصویر قناریه
اسپانیایی تازی گشته از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنادیل
تصویر قنادیل
جمع قندیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنادید
تصویر قنادید
روش راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلاویز
تصویر گلاویز
دست و گریبان دست بیخه. آویز آویخته و آویزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هماویز
تصویر هماویز
هماورد، هم کوشش، همتا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنالیز
تصویر آنالیز
عمل تجزیه فیزیکی یا منطقی جسم، تجزیه، شاخه ای از علم ریاضی که به مطالعه رفتار توابع از نظر حد و پیوستگی و مشتق پذیری و غیره می پردازد، فهرست بندی داده های یک مسئله و داده های دیگر مربوط به آن و سپس جست و جوی هدف با مشخص کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دلاویز
تصویر دلاویز
مطلوب، مرغوب، خوشبو، معطر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عناوین
تصویر عناوین
((عَ))
جمع عنوان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراویز
تصویر فراویز
((فَ))
فرویز، پروز، سجاف، سجاف لباس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قناطیر
تصویر قناطیر
((قَ))
جمع قنطار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قنادیل
تصویر قنادیل
((قَ))
جمع قندیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گلاویز
تصویر گلاویز
((گَ))
دست به گریبان، دست به یقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پراویز
تصویر پراویز
سجاف جامه، پارچۀ باریک و دراز که در کنارۀ جامه یا دوختنی دیگر از همان رنگ یا رنگ دیگر دوخته می شود، پروز، پریز، فرویز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلاویز
تصویر گلاویز
آویخته، آویزان
گلاویز شدن: با هم دست به یخه شدن، گریبان یکدیگر را گرفتن، به هم آویختن دو نفر هنگام زد و خورد یا کشتی گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراویز
تصویر فراویز
پراویز، سجاف جامه، پارچۀ باریک و دراز که در کنارۀ جامه یا دوختنی دیگر از همان رنگ یا رنگ دیگر دوخته می شود، پروز، پریز، فرویز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قناطیر
تصویر قناطیر
قنطره ها، پل ها، سازه هایی بر روی رودخانه یا دره یا خیابان و امثال آن، جمع واژۀ قنطره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شباویز
تصویر شباویز
جغد، پرنده ای وحشی و حرام گوشت با چهرۀ پهن و چشم های درشت، پاهای بزرگ و منقار خمیده که در برخی از انواع آن در دو طرف سرش دو دسته پر شبیه شاخ قرار دارد، بیشتر در ویرانه ها و غارها به سر می برد و شب ها از لانۀ خود خارج می شود و موش های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می کند به شومی و نحوست معروف است، آکو، کوکن، هامه، پشک، چغو، بوف، پش، مرغ بهمن، مرغ شب آویز، اشوزشت، بیغوش، بایقوش، پسک، مرغ حق، کوچ، چوگک، مرغ شباویز، بوم، کلیک، کنگر، کول، کلک، کوف، پژ برای مثال منم دراچۀ مرغان شب خیز / همه شب مونسم مرغ شباویز (نظامی۳ - ۲۲۵)
فرهنگ فارسی عمید