هم آویز. هم آورد. هم کوشش. همتا. کفو. (برهان) : به هرمز نعره ای برزد که مگریز بیا کآمد به میدانت هماویز. نزاری. چنان جنگ بر جنگیان تیز شد که دست و گریبان هماویز شد. نزاری
خجسته، مبارک، فرخنده، میمون، مقامی در موسیقی (نگارش کردی: هومایون)، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی مشهور به زرین کلاه در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی