- قناد
- شیرینی فروش، شیرینی پز
معنی قناد - جستجوی لغت در جدول جو
- قناد
- شیرینی فروش، شیرینی پز، شکر ریز
- قناد ((قَ نّ))
- قندساز، حلواساز، شیرینی پز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پختن شیرینی، شیرینی پزی، فروختن شیرینی، شیرینی فروشی، مغازه ای که در آن شیرینی، خشکبار، شکلات و مانند آن به فروش می رسد
غند سازی غندگر ی، شیرینی فروش
شیرینی پزی، دکان قناد، دکان شیرینی فروشی
دشمنی
کاریز، کهریز
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
سرور، گرامی، شاه محبوب، پدر کیکاوس از پادشاهان کیانی، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام پسر کاوه آهنگر
آتمسفر
اکسیر
دمچه، ژند، (چخماق تفنگ)
به آوا خواندن یکدیگر را، رمیدن از یکدیگر، پراکنده شدن
ناسازی دشمنی خوک شنگی (شنگ خرطوم) آنندراج سناد را با کرگدن برابر دانسته که درست نیست، ماده شتر تنومند پساچند آک در پساوند چون زمین و زمان دود و دید اختلاف داشتن، اختلاف، در شعر عربی اختلاف حذو و اختلاف تاسیس است و در شعر پارسی اختلاف ردیف است چنانکه گفته اند: کنی ناخوش بما بر زندگانی اگر از مادمی دوری گزینی. ردف قافیه اول الف است و ردف قافیه دوم یاء
حشرۀ ریزی که به بدن انسان و بعضی حیوانات دیگر می چسبد و خون آن ها را می مکد، کنه
نگه دارنده و تربیت کنندۀ بوزینه
واسطه و دلال عمل منافی عفت، پاانداز
منتقد آثار ادبی، جداکنندۀ خوب از بد، کسی که درم و دینار را وارسی کند و سره و ناسره را از هم جدا کند
نوعی ماهی بی فلس که در خلیج فارس پیدا می شود
درختی خاردار که از ساقۀ آن کتیرا می گیرند، گون
ستیزه کردن، کجروی، گمراهی، گردنکشی، لجاج، ستیزه، مرتکب خلاف و خیره سری شدن
عناد ورزیدن: ستیزه کردن، لجبازی کردن، گردن کشی
عناد ورزیدن: ستیزه کردن، لجبازی کردن، گردن کشی
پارچه ای که زنان سر خود را با آن می پوشانند، روسری
قائدها، جلوداران، پیشوایان، سرداران، فرماندهان سپاه، جمع واژۀ قائد
افسار، تسمه و ریسمانی که به سر و گردن اسب و الاغ می بندند
ستیزه کردن و لجاج ورزیدن، معارضه کردن، گردنکشی و تمرد، گمراهی
پارسی است کوات غباد: نام ها، گونه ای ماهی گونه ای ماهی که در خلیج فارس فراوانست
موش خرما از جانوران
گون از گیاهان گون
کنه، سرپستان انتردار کپی دار حشره ای ریز که ببدن حیوانات چسبد و خون آنها را بمکد کنه، جمع قردان
جمع قاصد، پیکان اسکان جمع قاصد پیکان
مفردقنا یک نیزه نیزه، مهره پشت
آستین
دراز ریش، کلان بینی، درشت اندام، نره کلان
رشته سیمین تار رویین که بر حلقه گوشواره و حلقه بینی شتر پیچند
روسری، رخپوشه، زینه جنگ افزار پارچه ای که زنان سر خود را پوشانند روسری، جمع اقناع اقنعه