جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با قناد

قناد

قناد
قندساز و حلوایی. (آنندراج). قندریز. شیرینی ساز. (یادداشت مؤلف). شیرینی فروش. شیرینی پز. شکرریز.
- قنادخانه، جائی که قندسازان در آنجا قند سازند. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

قناد

قناد
ابواسامه جد عمرو بن حمادبن طلحه از راویان است. (از لباب الانساب). روات در دنیای حدیث شناسی اسلامی به کسانی گفته می شود که احادیث را از دیگران می شنوند، حفظ می کنند و به نسل های بعدی انتقال می دهند. این افراد در فرآیند گردآوری و انتشار حدیث، نقش مؤثری دارند. به ویژه در دوره های بعد از پیامبر اسلام (ص)، روات با دقت خود، موجب حفظ سنت نبوی در برابر تحریف ها و تغییرات شدند.
لغت نامه دهخدا

قناد

قناد
موضعی است در مشرق واسط. (منتهی الارب). و نصر گوید: آن نزدیک حوز است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

قباد

قباد
سرور، گرامی، شاه محبوب، پدر کیکاوس از پادشاهان کیانی، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام پسر کاوه آهنگر
قباد
فرهنگ نامهای ایرانی