امر) امر از آمودن به معنی آراستن و درنشاندن گوهر در چیزی و بسلک و رشته کشیدن لؤلؤ و جز آن و پر کردن و انباشتن: گفت مشّاطه را که صنعخدای یعنی آن لعبت چگل، آمای، عمعق، ، مهیّاکننده، مستعدکننده، (برهان)، و در کلمات مرکّبه مانند گوهرآمای، لؤلؤآمای، مخفف آماینده است: توئی گوهرآمای چارآخشیج مسلسل کن گوهران در مزیج، نظامی، کواکب را بقدرت کارفرمای طبایع را بصنعت گوهرآمای، نظامی، و رجوع به آمودن و آمود و آموده شود
امر) امر از آمودن به معنی آراستن و درنشاندن گوهر در چیزی و بسلک و رشته کشیدن لؤلؤ و جز آن و پر کردن و انباشتن: گفت مشّاطه را که صنعخدای یعنی آن لعبت چگل، آمای، عمعق، ، مهیّاکننده، مستعدکننده، (برهان)، و در کلمات مرکّبه مانند گوهرآمای، لؤلؤآمای، مخفف آماینده است: توئی گوهرآمای چارآخشیج مسلسل کن ِ گوهران در مزیج، نظامی، کواکب را بقدرت کارفرمای طبایع را بصنعت گوهرآمای، نظامی، و رجوع به آمودن و آمود و آموده شود
قبا: بپوشید زربفت و چینی قبای ز تاج اندر آویخت فر همای. فردوسی. جزوی و کلی از دو برون نیست آنچه هست جزوی همه تو بخشی و کلی همه خدای من از خدای و از تو همی خواهم این دو چیز تا او ترا بقا دهد و تو مرا قبای. عنصری. شاهان به وقت بخشش از آن شاه یافته گه ساز و گه ولایت و گه اسب و گه قبای. فرخی. رجوع به قبا شود
قبا: بپوشید زربفت و چینی قبای ز تاج اندر آویخت فر همای. فردوسی. جزوی و کلی از دو برون نیست آنچه هست جزوی همه تو بخشی و کلی همه خدای من از خدای و از تو همی خواهم این دو چیز تا او ترا بقا دهد و تو مرا قبای. عنصری. شاهان به وقت بخشش از آن شاه یافته گه ساز و گه ولایت و گه اسب و گه قبای. فرخی. رجوع به قبا شود
پاوند (قنداق)، ریسمان که باآن دست وپای گوسبندرابندند دزد، پاوند ساز پاوند دوز ریسمانی که بدان دست و پای گوسفند را بندند، پارچه ای که بدان دست و پای کودک را بندند، پارچه عریضی که کودک را بدان پیچند: پس در حال دایه بیامد و او را (کودک را) در قماط پیچید
پاوند (قنداق)، ریسمان که باآن دست وپای گوسبندرابندند دزد، پاوند ساز پاوند دوز ریسمانی که بدان دست و پای گوسفند را بندند، پارچه ای که بدان دست و پای کودک را بندند، پارچه عریضی که کودک را بدان پیچند: پس در حال دایه بیامد و او را (کودک را) در قماط پیچید
پرنده ایست از راسته شکاریان روزانه دارای جثه ای نستا درشت است. پرهای فوقانی و پشت آن خاکستری مایل به سفید و رنگ سینه زردمایل به حنایی است و در بالای سر چند عدد از پرها قدری بلندتر و از دو طرف تشکیل دو بر آمدگی را میدهد و در زیر منقارش نیز قمستی از پر هارشد بیشتری دارند که زیبایی خاص باین پرنده میدهند. هما با آنکه در طبقه بندی جزو پرندگان شکاری است غذای آن فقط استخوان است هما استخوانها را از زمین ربوده و از بالا بر روی صخره ها رها میکند و پس از قطعه قطعه شدن می خورد. هما عقاب استخوان خوار. توضیح قدما این مرغ را موجب سعادت میدانستند و می پنداشتند که سایه اش بر سر هر کسی افتد او را خوشبخت کند. توضیح، (شاهین عقاب) که مظهر فره کیانی است طبق مندرجات زامیادیشت، علم ونشانی که بر سر آن صورت همای نقش کرده باشند. توضیح الف - یکی ازمعانی همای را در شاهنامه فردوسی درفشی که صورت عقاب بر آن منقوش است (درفش عقاب نشان) آورده بموارد مختلف اشاره کرده است ازجمله: هر آن کس که از شهر بغداد بود ابا نیزه و تیغ پولاد بود همه بر گذشتند زیر همای سپهبد همی داشت بر پیل جای. (شا) باید دانست که عقاب زرین نشانه علم ایران بود و در سر لشکریان در روزگار هخامنشیان شاهین شهیرگشوده ودرسرنیزه بلندی برافراشته بهمه نموداربود، نقش همای برروی درفش وچترشاهی: جلوه گاه طایر اقبال باشد هر کجا سایه اندازد از همای چتر گردون سای تو. (حافظ)، نامی است از نامهای زنان. یا همای بیضه دین. محمدرسول الله صلی الله علیه وآله
پرنده ایست از راسته شکاریان روزانه دارای جثه ای نستا درشت است. پرهای فوقانی و پشت آن خاکستری مایل به سفید و رنگ سینه زردمایل به حنایی است و در بالای سر چند عدد از پرها قدری بلندتر و از دو طرف تشکیل دو بر آمدگی را میدهد و در زیر منقارش نیز قمستی از پر هارشد بیشتری دارند که زیبایی خاص باین پرنده میدهند. هما با آنکه در طبقه بندی جزو پرندگان شکاری است غذای آن فقط استخوان است هما استخوانها را از زمین ربوده و از بالا بر روی صخره ها رها میکند و پس از قطعه قطعه شدن می خورد. هما عقاب استخوان خوار. توضیح قدما این مرغ را موجب سعادت میدانستند و می پنداشتند که سایه اش بر سر هر کسی افتد او را خوشبخت کند. توضیح، (شاهین عقاب) که مظهر فره کیانی است طبق مندرجات زامیادیشت، علم ونشانی که بر سر آن صورت همای نقش کرده باشند. توضیح الف - یکی ازمعانی همای را در شاهنامه فردوسی درفشی که صورت عقاب بر آن منقوش است (درفش عقاب نشان) آورده بموارد مختلف اشاره کرده است ازجمله: هر آن کس که از شهر بغداد بود ابا نیزه و تیغ پولاد بود همه بر گذشتند زیر همای سپهبد همی داشت بر پیل جای. (شا) باید دانست که عقاب زرین نشانه علم ایران بود و در سر لشکریان در روزگار هخامنشیان شاهین شهیرگشوده ودرسرنیزه بلندی برافراشته بهمه نموداربود، نقش همای برروی درفش وچترشاهی: جلوه گاه طایر اقبال باشد هر کجا سایه اندازد از همای چتر گردون سای تو. (حافظ)، نامی است از نامهای زنان. یا همای بیضه دین. محمدرسول الله صلی الله علیه وآله
گیاهی است از تیره چتریان که در جنوب و مشرق ایران بفراوانی میروید و جزو نباتات علوفه یی است و دارای برگها باریک است و در حقیقت یکی از گونه های گیاه بارزد است. این گیاه دارای بویی تند و نا مطلوب است و اهالی روستا ها ساقه های تازه رسته آن را در غذاها بکار میبرند و معمولااز آن نوعی آش درست میکنند کما کلیکان: (هست با خلقش بنسبت گل چنانک فی المثل در جنب بوی گل کمای)، (نزاری)
گیاهی است از تیره چتریان که در جنوب و مشرق ایران بفراوانی میروید و جزو نباتات علوفه یی است و دارای برگها باریک است و در حقیقت یکی از گونه های گیاه بارزد است. این گیاه دارای بویی تند و نا مطلوب است و اهالی روستا ها ساقه های تازه رسته آن را در غذاها بکار میبرند و معمولااز آن نوعی آش درست میکنند کما کلیکان: (هست با خلقش بنسبت گل چنانک فی المثل در جنب بوی گل کمای)، (نزاری)