جَمعِ واژۀ قَمش. (اقرب الموارد). رجوع به قمش شود. متاع از هر جنس و از هر جای. (منتهی الارب) (آنندراج). کالای خانه. (مهذب الاسماء). کالا. (تفلیسی). خردۀ خانه. (مهذب الاسماء). - قماش البیت، متاع بیت. (اقرب الموارد) ، رخت خانه. (منتهی الارب) (آنندراج) ، ردی و هیچکاره از هر چیزی. (منتهی الارب) ، مردم فرومایۀ ناکس. (منتهی الارب) (آنندراج). ما علی وجه الارض من فتات الاشیاء حتی یقال لرذاله الناس قماش. (اقرب الموارد). ج، اَقمِشَه. (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) ، جوهر و صفت. (غیاث اللغات از منتخب و کشف و صراح و مؤید و لطایف)
ابزار و پارچه و قماش زینت دنیاست. قماش پارچه نخی است ولی اگر در خواب پارچه ای از پشم ببینید خوب است. قماش نخی غم و اندوه و ابتلاست به خصوص وقتی که پولی در بهای آن پرداخت کرده باشید .