جدول جو
جدول جو

معنی قلیپ - جستجوی لغت در جدول جو

قلیپ
چمن از گیاهان چمن
تصویری از قلیپ
تصویر قلیپ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلیپ
تصویر کلیپ
نماهنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
فرانسوی کلندیس، کیسه تن، ریشینگی ایجاد نسج مخاطی اضافی در درون حفره های طبیعی بدن بکشل غده یا تومورهای کروی یا بیضوی شکل باندازه های مختلف از یک وزن تا یک سیب. گاهی ممکنست که این پولیپها مشی بد خیمی گیرند و ایجاد غده های سرطانی کنند. یا پولیپ بینی. غده و پولیپی که در داخل حفره بینی از رشد غیر طبیعی مخاط داخلی آن بوجود آید بواسیر لحمی بینی. یا پولیپ رحم. پولیپی که در داخل رحم از رشد غیر طبیعی مخاط آن بوجود می آیدبچه خور بواسیر لحمی رحم. یا پولیپ گوش. پولیپی که در داخل گوش میانی یا داخلی و یا مجرای گوش خارجی تولید شود بواسیر لحمی اذن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلیه
تصویر قلیه
غذایی که از گوشت، میگو و ماهی یا چیزهای دیگر تهیه می شود، پاره و تکه گوشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلیب
تصویر قلیب
چاه، گودال استوانه ای شکلی که برای رسیدن به آب و نفت یا ریختن فاضلاب در زمین حفر می کنند، بئر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلیه
تصویر قلیه
گوشتی که در روغن میان دیگ بریان کرده نانخورش سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلیل
تصویر قلیل
کم و اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلیف
تصویر قلیف
خم خرما، خم بازشده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلیص
تصویر قلیص
بسیار، آب بالا آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلیس
تصویر قلیس
زفت: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلید
تصویر قلید
تابیده تاب داده شده ریسمان از برگ خرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلیچ
تصویر قلیچ
شمشیر. ترکی شمشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلیج
تصویر قلیج
ترکی شمشیر شمشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلیت
تصویر قلیت
مرد کم گوشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلیب
تصویر قلیب
چاه کهنه
فرهنگ لغت هوشیار
از قلی تازی: بلخج زاگ سیاه ریلو شغار شخار اشخار. یا جوهر قلیا. سود سوز آور را گویند که در تداول به نام سود محرق نیز مشهور است و امروزه فقط به نام سود اطلاق می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیپ
تصویر کلیپ
فرانسوی برو نهشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلیه
تصویر قلیه
((قَ یَ یا یِ))
پاره ای گوشت، قطعه ای گوشت، حبوبات و سبزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قلیل
تصویر قلیل
((قَ))
کم، اندک، نادر، کمیاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قلیچ
تصویر قلیچ
((ق))
قیلیچ، شمشیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قلیا
تصویر قلیا
((قَ))
شخار، ماده ای که از اشنان گرفته می شود و از آن در صابون سازی استفاده می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قلیج
تصویر قلیج
شمشیر، ابزاری آهنی با تیغه ای دراز و تیز که در قدیم در جنگ به کار می رفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلیل
تصویر قلیل
کم، اندک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلیا
تصویر قلیا
زاج سیاه، قلیا که از اشنان گرفته می شود و در صابون پزی به کار می رود، اشخار، شخار، شخیره، لخج، بلخچ، خشار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلی
تصویر قلی
(پسرانه)
غلام، بنده، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند حسینقلی، حسنقلی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قلپ
تصویر قلپ
آن مقدار از مایعات که با یک بار نوشیدن از حلق فرو برند، قورت مثلاً یک قلپ آب، یک قلپ شربت
فرهنگ فارسی عمید
ترکی بنده برده اشنان از گیاهان، آب اشنان، توسری زدن، بریان کردن چکاد سرکوه، تارک تارک سر اشنان از گیاهان، آب اشنان، توسری زدن، بریان کردن قلیا بنگرید به قلیا لوبیای دریایی. خاکستری که از سوخته حمض گیرند قلیا. توضیح این کلمه در عربی آمده و از عربی وارد زبانهای اروپایی شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلپ
تصویر قلپ
جرعه آب. پارسی است غلپ هفت آشام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیپ
تصویر قیپ
پارسی است کیپ پر پر ممتلی: قوطی از سیگار قیپ بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیپ
تصویر لیپ
لبه کناره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیپ
تصویر قیپ
پر، ممتلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قلپ
تصویر قلپ
((قُ لُ))
جرعه، مقدار آب یا هر مایعی که یک بار در دهان جا شود
فرهنگ فارسی معین