جدول جو
جدول جو

معنی قطورات - جستجوی لغت در جدول جو

قطورات
(قَ)
جمع واژۀ قطور. رجوع به قطور شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قاصرات
تصویر قاصرات
جمع واژۀ قاصر، کوتاه، نارسا، عاجز، قصور کننده، کوتاهی کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضرورات
تصویر ضرورات
ضرورت، چیزی که به آن احتیاج داشته باشند، نیاز، حاجت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قطرات
تصویر قطرات
قطره ها، چکه ها، چک ها، دانه های باران، جمع واژۀ قطره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاذورات
تصویر قاذورات
قاذوره، نجاست از قبیل ادرار و مدفوع، کار زشت، گناه فاحش، زنا، پلیدی، مردار، آنکه به سبب بدخویی با دیگران مراوده و آمیزش نداشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
(قَ طَ)
جمع واژۀ قطره. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قطره شود
لغت نامه دهخدا
(قَ طَ)
جمع واژۀ قطاه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قطاه شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
گیاهی است. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قُ طُ)
جمع واژۀ قطار. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قطار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کرورات
تصویر کرورات
جمع کرور، پانصد ها، هزار ها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مزوره، ریویدگان ساختگی ها بیماربا ها جمع مزوره (مزور) : ومصنوعات خاص طبیعت کلی بر مثال مزورات است از مصنوعات نفس کلی... (جامع الحکمتین) جمع مزوره
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مسطوره، نبشته ها و در فارسی: نمونه های کالا جمع مسطوره (مسطور) نوشته ها مرقومات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطبراه
تصویر قطبراه
میخراه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قروضات
تصویر قروضات
ساخته فارسی گویان بدهی ها جمع قروض برخلاف لزوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاهرات
تصویر قاهرات
جمع قاهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبوضات
تصویر قبوضات
جمع قبوض، جمع الجمع قبض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرارات
تصویر قرارات
خوراک سپاه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قاصره، کوتاهی کنندگان مونث قاصر، زنی که جز شوهر خود بدیگری چشم ندارد، جمع قاسرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاذورات
تصویر قاذورات
جمع قاذوره، پلیدی ها آخال قاذوره پلیدیها نجاستها
فرهنگ لغت هوشیار
نیاز حاجت آنچه که بدان محتاج باشند، اجبار الزام ناگزیری، امتناع انفکاک چیزیست از چیزی دیگر بر حسب حکم عقلی. بالجمله چون گویند نسبت حیوانیت بانسان ضروری است مراد این است که عقل حکم می کند که انفکاک حیوانیت از انسان محال است، هر گاه مقدمات برهان علمی یقینی بود و دایم باشد و متغیر نشود باید که ضروری باشد، ضرورت انواع دارد بداهت، آن چه که ما لابد انسان است در بقا، حقوق نفس. یا ضرورت شعری. عبارتست از مراعات وزن شعر که بر حسب ضرورت شاعر را باموری وا دارد که اجرای آن امور در نثر جایز نیست ولی در شعر رواست
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قید، بندها نیوندها، جمع قیود، جمع قید، بندها بندهای دست و پاگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقطیرات
تصویر تقطیرات
جمع تقطیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهورات
تصویر تهورات
جمع تهور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تطورات
تصویر تطورات
جمع تطور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصورات
تصویر تصورات
انگارها جمع تصور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تطیرات
تصویر تطیرات
جمع تطیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امورات
تصویر امورات
جمع امور، کارها جمع امور، جمع الجمع امر: (صدر اعظم امورات لازمه مهمه را بخاکپای مبارک عرضه داشته) (از لایحه قانون مشیر الدوله صدر اعظم که بصحه ّ ناصرالدین شاه رسیده)
فرهنگ لغت هوشیار
یا رطوبت هوا مقدار آب موجود در یک سانتیمتر مکعب هوا را رطوبت مطلق آن گویند یا رطوبت نسبی عبارت است از خارج قسمت رطوبت مطلق بر مقداربخار آب سیر شده موجود در یک سانتیمتر مکعب هوا. یا رطوبت و یبوست تری و خشکی، نرمی و سفتی، رقت و غلظت، سهولت و اشکال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذرورات
تصویر ذرورات
ذرور، جمع ذرور، داروهای سوده نمک ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بثورات
تصویر بثورات
جمع غفص. بثور: بثورات سلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطوات
تصویر قطوات
جمع قطاه سنگخواران سنگخوارگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطرات
تصویر قطرات
جمع قطره
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مصوره، نگاشتگان چهر یافتگان پنداشتگان جمع مصوره (مصور) : صورت داده ها شکل پذیرفته ها: و هر یکی ازین مصورات بر صورت خویش محفوظ است اندر حال حیات نبات وحیوان، نقاشی شده ها، تصور شده ها، جمع مصوره (مصور) : صورت دهنده ها، نقاشی کنندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطرات
تصویر قطرات
((قَ طَ))
جمع قطره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصورات
تصویر تصورات
انگارش ها
فرهنگ واژه فارسی سره