معنی قاصرات - فرهنگ فارسی عمید
معنی قاصرات
- قاصرات
- جمع واژۀ قاصر، کوتاه، نارسا، عاجز، قصور کننده، کوتاهی کننده
تصویر قاصرات
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با قاصرات
قاصرات
- قاصرات
- جمع قاصره، کوتاهی کنندگان مونث قاصر، زنی که جز شوهر خود بدیگری چشم ندارد، جمع قاسرات
فرهنگ لغت هوشیار
قاصرات
- قاصرات
- جَمعِ واژۀ قاصره. رجوع به قاصره و قاصر شود
لغت نامه دهخدا
قارات
- قارات
- ج ِقاره، کوههای کوچک و اعاظم آکام، (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
سافرات
- سافرات
- جمع سافره، راهیان مونث سافر، صاحبان سفر: قوم سافره
فرهنگ لغت هوشیار