استخوانی است پهن و میانی که در جلو استخوان بندی قفسه سینه واقع است، طولش در حدود 20 سانتیمتر و به شکل خنجر است و دارای یک دسته و یک تنه و یک انتها است که به زایده خنجری موسوم است، استخوان جناغ، عظم قص، جناغ سینه
استخوانی است پهن و میانی که در جلو استخوان بندی قفسه سینه واقع است، طولش در حدود 20 سانتیمتر و به شکل خنجر است و دارای یک دسته و یک تنه و یک انتها است که به زایده خنجری موسوم است، استخوان جناغ، عظم قص، جناغ سینه
آهنگ، عزم، منظور، مقصود، سوءنیت قصد داشتن: عزم و آهنگ داشتن قصد قربت: آهنگ کاری نیکو کردن با نیت تقرب به خدا قصد کردن: آهنگ کردن، عزم کردن، برای مثال کجا گویم که با این درد جانسوز / طبیبم قصد جان ناتوان کرد (حافظ - ۲۸۰)
آهنگ، عزم، منظور، مقصود، سوءِنیت قَصد داشتن: عزم و آهنگ داشتن قَصد قربت: آهنگ کاری نیکو کردن با نیت تقرب به خدا قَصد کردن: آهنگ کردن، عزم کردن، برای مِثال کجا گویم که با این درد جانسوز / طبیبم قصد جان ناتوان کرد (حافظ - ۲۸۰)
حرفۀ قصار، پیشۀ گازر، گازری قصارت کردن: شستن، شستشو دادن، برای مثال امام خواجه که بودش سر نماز دراز / به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد (حافظ - ۲۷۲ حاشیه)
حرفۀ قصار، پیشۀ گازر، گازری قصارت کردن: شستن، شستشو دادن، برای مِثال امام خواجه که بودش سر نماز دراز / به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد (حافظ - ۲۷۲ حاشیه)