جدول جو
جدول جو

معنی قص

قص((قَ))
استخوانی است پهن و میانی که در جلو استخوان بندی قفسه سینه واقع است، طولش در حدود 20 سانتیمتر و به شکل خنجر است و دارای یک دسته و یک تنه و یک انتها است که به زایده خنجری موسوم است، استخوان جناغ، عظم قص، جناغ سینه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قص

قص

قص
بریدن موی یا ناخن، در علوم ادبی در علم عروض اسقاط حرف دوم متحرک از رکن چنان که متفاعلن مفاعلن شود
قص
فرهنگ فارسی عمید

قص

قص
نام شهری است نزدیک مکران بر ساحل بحر هند. این شهر دارای قرا و توابع بسیاری است و مردمی دارد نادان و بت پرست. (نخبهالدهر دمشقی ص 170)
لغت نامه دهخدا