قصارت قصارت حرفۀ قصار، پیشۀ گازر، گازریقصارت کردن: شستن، شستشو دادن، برای مِثال امام خواجه که بودش سر نماز دراز / به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد (حافظ - ۲۷۲ حاشیه) فرهنگ فارسی عمید
قصاره قصاره کفه آنچه هنگام خرمن ناکوفته بماند یا گاه بیختن درگربال، کوته بالا: زن گازری جامه شویی فرهنگ لغت هوشیار