ممال مزاح. لاغ و خوش طبعی و شادی و خوشی. (ناظم الاطباء). خوش طبعی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : بدان تا بپوشند گردان سلیح که بر ما سرآمد نشاط و مزیح. فردوسی. بپوشید باید یکایک سلیح که این کار بر ماگذشت از مزیح. فردوسی. ، طعنه. تمسخر. شوخی: همه برکشیدند گردان سلیح بدل خشمناک و زبان پرمزیح. فردوسی. بسازم کنون من ز بهرش سلیح همی گفت چونین بروی مزیح. فردوسی
ممال مزاح. لاغ و خوش طبعی و شادی و خوشی. (ناظم الاطباء). خوش طبعی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : بدان تا بپوشند گردان سلیح که بر ما سرآمد نشاط و مزیح. فردوسی. بپوشید باید یکایک سلیح که این کار بر ماگذشت از مزیح. فردوسی. ، طعنه. تمسخر. شوخی: همه برکشیدند گردان سلیح بدل خشمناک و زبان پرمزیح. فردوسی. بسازم کنون من ز بهرش سلیح همی گفت چونین بروی مزیح. فردوسی
اسم مغربی نباتی است خوشبو و شبیه به رازیانه و از آن کوچکتر و شعبه او بیشتر و متشبک و تخمش مانند انیسون. در سیم گرم و خشک و مدر بول و حیض و مسکن دردهای بارده و محلل ریاح و تخم و شاخ او در اطعمه باعث لذت آن و چون آب طبیخ او تا ربع رطل با شکر بنوشند، در تحلیل ریاح و درد احشاء مجرب دانسته اند. (تحفۀ حکیم مؤمن). اعراب افریقیه آن را حلحان و اهل شیراز کمه و کماه نیز نامند. (مخزن الادویه). و برخی آن را علیجان نامند. (مفردات ابن بیطار). و رجوع به مخزن الادویه شود
اسم مغربی نباتی است خوشبو و شبیه به رازیانه و از آن کوچکتر و شعبه او بیشتر و متشبک و تخمش مانند انیسون. در سیُم گرم و خشک و مدر بول و حیض و مسکن دردهای بارده و محلل ریاح و تخم و شاخ او در اطعمه باعث لذت آن و چون آب طبیخ او تا ربع رطل با شکر بنوشند، در تحلیل ریاح و درد احشاء مجرب دانسته اند. (تحفۀ حکیم مؤمن). اعراب افریقیه آن را حلحان و اهل شیراز کمه و کماه نیز نامند. (مخزن الادویه). و برخی آن را علیجان نامند. (مفردات ابن بیطار). و رجوع به مخزن الادویه شود