جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با قزح

قزح

قزح
قوس قزح، آنچه که بر هوا پیدا شود، بشکل سرخ و سبز و کمان و آنرا کمان رستم نیز خوانند
فرهنگ لغت هوشیار

قزح

قزح
رَنگین کَمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، تَربَسِه، شَدکیس، توبِه، دُرونِه، ایرسا، سَدکیس، اِغلیسون، تربیسِه، سَرگیس، آژفَنداک، نوشَه، تُرسِه، کَرکَم، نوسَه، آدیندِه، رَخش، سَرویسِه، کَلکَم، سِرکیس، نوس، تیراژی، قُوس و قَزَح، آفَنداک، تویِه، آلیسا، سَویسِه، آزفَنداک، تیراژِه
قزح
فرهنگ فارسی عمید

قزح

قزح
نام وی کمال بیک و از نویسندگان است. او راست: تلخیص الحقوق الموضوعه. این کتاب مشتمل است بر خلاصۀقوانین حکومت عثمانی با ذکر ادارات حکومتی و قوانین هر یک از آنها، و در بیروت به سال 1911م. در 344 صفحه بچاپ رسیده است. (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1507)
لغت نامه دهخدا

قزح

قزح
دیگ افزار. (منتهی الارب). تابل. (اقرب الموارد). داروهای گرم و امثال آن که در دیگ طعام ریزند. (برهان) ، تخم پیاز. (منتهی الارب). بزر بصل. واین لغتی است شامی. (اقرب الموارد) ، سرگین مار. (منتهی الارب). خرء حیه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

قزح

قزح
جَمعِ واژۀ قُزْحه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).
- قوس قزح، قوس سحاب و قوس غمام است. (اقرب الموارد). آدینده، یعنی آنچه پیدا شود بر هوا سرخ و سبز به شکل کمان، و آن را کمان رستم نیز خوانند. سمیت لتلونها من القزحه او لارتفاعها من قزح بمعنی ارتفع. یا قزح نام فرشتۀ موکل بر ابر یا نام پادشاهی از پادشاهان عجم. و قوس منسوب است به سوی این هر دو، و قزح ممنوع الصرف است. (منتهی الارب). و قزح بر آن تقدیر که جمع قُزْحه باشد منصرف است و بر تقدیری که عَلَم معدول باشد غیرمنصرف است. (اقرب الموارد). نام یکی از شیاطین است و بدین سبب قوس قزح راکمان شیطان میگویند. (برهان). چیزی است که به صورت کمان در ابر پیدا میشود از رنگهای بنفشه و نیلی و کبود و سبز و زرد و پرتقالی و سرخ به ترتیب تشکیل میشود، و علت آن حلول شعاعهای خورشید است در قطره های کُره مانند آب باران. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا

قزح

قزح
کوهی است در مزدلفه در طرف راست امام، و آن موضعی است که در زمان جاهلیت در آن آتش می افروختند و موقف قریش بوده است زیرا آنان در عرفه وقوف نداشتند. (از معجم البلدان). کوهی است به مزدلفه. (منتهی الارب). نام کوهی است. (برهان)
لغت نامه دهخدا