- قرقمه
- شیر زدگی در کودکان
معنی قرقمه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوعی ظرف آب کوچک دردار
استوانه ای با دو انتهای پهن که به دور آن نخ پیچیده شده باشد، قاب یا ماسورۀ چرخان که برای پیچیدن نخ یا طناب یا فیلم یا نوار یا امثال آن ها به کار می رود
چرخ نصب شده روی محوری با دورۀ برآمده برای حمل تسمۀ تخت یا دورۀ شیاردار برای حمل طناب یا تسمۀ جناغی یا زنجیر، پولی، املای دیگر واژۀ غرغره
چرخ نصب شده روی محوری با دورۀ برآمده برای حمل تسمۀ تخت یا دورۀ شیاردار برای حمل طناب یا تسمۀ جناغی یا زنجیر، پولی، املای دیگر واژۀ غرغره
لاک پشت
صدا کردن شکم، قهقهه، بانگ کردن
گوشت پاره آشکار
بریدن، گرفتن
بدسرایی
از ریشه پارسی غمغمک غمغمه پارسی است غرغر کردن، سفره را روفتن
خندۀ بلند، قهقهه
نان کلاغ از گیاهان، سبزه زار، رود کنار
مفردقرم: یک چنارگون قرمه پارسی ترکی گشته غرمج پختنی است ازگوشت و روغن وارزن این واژه را برهان سیاهدانه دانسته سیاهدانه غرمج است 0 خورشی که اکنون غرمه (یاقرمه) گویند همان غرمج است گدک زیچک گوشت ریزه ریزه کرده که آن را تف دهند و سپس از آن خوراک سازند یا در کوزه ای کرده سر آن را محکم بندند و در مواقع ضرورت از آن جهت تهیه خوراک استفاده کنند و این عمل در ده های ایران متداول است، گوشت بریان
((قُ مِ))
فرهنگ فارسی معین
گوشتی که آن را خرد و در روغن تفت می دهند تا بتوان برای مدتی آن را نگه داری و استفاده کرد
گوشت ریزکرده که آن را تف داده و نگه می دارند و یا از آن خوراک درست می کنند