- قردمانه
- کرویای بری کرویای صحرایی قرنباد
معنی قردمانه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پارسی تازی گشته کردوانی گبر به رخش دلاورسپردم عنان زدم برکمربندگبرش سنان (شاهنامه) زره ستبر کرویای بری کرویای صحرایی قرنباد
قردمانه قردمانی قرطمانا یونانی تازی گشته کرویای دشتی نان خواه دشتی غرنباد از گیاهان کرویای بری کرویای صحرایی قرنباد
تخم نوعی از مازریون
دردمندی. در دم گرفتن، دارای درد، بیمار مریض علیل
پارسی تازی گشته گردمانه گرمدانه هفت برگ مور دانه از گیاهان
محل نگهداری گوشت و میوه وسایر چیزهای فاسد شدنی
شاد شادان خوشحال، از روی شادی باخوشحالی. جشنی که از روی شادی و نشاط گیرند
شادمان، خوشحال، خوش وخرم، برای مثال در این گیتی سراسر گر بگردی / خردمندی نیابی شادمانه (شهیدبلخی - شاعران بی دیوان - ۳۶) ، بر آنچه داری در دست شادمانه مباش / وز آنچه از کف تو رفت از آن دریغ مخور (ناصرخسرو - ۲۶۸) ، توام با شادی و خوشحالی، جشنی که از روی شادی و نشاط گیرند
اتاقی در خانقاه که کسی در آنجا به چله می نشیند، چله خانه، خلوت خانه
از روزگار پیشین قدیما
یونانی تازی گشته غرنباد گرنباد از گیاهان قرنباد
محلی دربسته و سرپوشیده با دمای پایین و ثابت برای نگهداری گوشت، میوه و سایر چیزهای فاسدشدنی
Cheerfully, Jollily, Jovially, Joyfully, Joyously, Jubilantly, Merrily
весело , добродушно , радостно , ликующе
fröhlich, jovial, freudig, jubelnd
весело , радісно
wesoło, pogodnie, radośnie
高兴地 , 愉快地 , 快活地 , 快乐地 , 欢腾地 , 快乐地
alegremente, jovialmente, jubilantemente, jubilosamente
allegramente, giovialmente, gioiosamente, giubilante
alegremente, jovialmente, jubilantemente, jubilosamente
joyeusement, jovialement
vrolijk, joviaal, uitbundig, jubelend
खुशी से , हंसी-खुशी , हर्षोल्लासपूर्वक , खुशी-खुशी , उल्लासपूर्वक , खुशी से
dengan ceria, dengan riang, dengan gembira, dengan sukacita, dengan penuh sukacita
بفرحٍ , بطريقةٍ مرحةٍ , بطريقةٍ بشوشةٍ , بطريقةٍ مفروحةٍ , بطريقةٍ مبتهجةٍ
기쁘게 , 즐겁게 , 유쾌하게 , 환희에 차서 , 즐겁게