- قباچای
- قباچه
معنی قباچای - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کپاهچه
قبای کوچک جامه کوچک برای اطفال، نوعی کلاه که برای دفع سرما بر سر گذارند کلاه زمستانی
گریزکی بنحو قاچاق بطور غیر قانونی و پنهانی: قاچاقی وارد مرز شد
فردی از قبچاق. از مردم قفچاق
جمع قباله، تزدگان نورده ها جمع قباله
کواتان کوادان نام شهری در خراسان بزرگ
بالا فوق، بر، مقام، مرتبه
فرانسوی نبرد
قبای کوچک، قبای کوتاه
آنچه که در ورود آن به کشور و یا معامله آن از طرف دولت ممنوع است، ممنوع المعامله، کار پنهانی
بنگرید به قاپوچی
ترکی نام دشتی است در ترکستان، بیباک
منسوب به قبا از مردم قبا قباوی
منسوب به قبا از مردم قبا اهل قبا
پارسی تازی گشته کپانی ترازو دار
قبای کوچک جامه کوچک برای اطفال، نوعی کلاه که برای دفع سرما بر سر گذارند کلاه زمستانی
ترکی ک کولی لوری
خرید و فروش اجناس به طور غیرقانونی
خرید و فروش کالاهایی که معاملۀ آن ها در انحصار دولت یا ممنوع است، وارد کردن یا صادر کردن کالاهایی که ورود و صدور آن ها ممنوع است، ویژگی کالایی که معاملۀ آن ممنوع باشد
قبا