جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با قباچه

قباچه

قباچه
قبای کوچک جامه کوچک برای اطفال، نوعی کلاه که برای دفع سرما بر سر گذارند کلاه زمستانی
فرهنگ لغت هوشیار

قباچه

قباچه
ناصرالدین حاکم ولایت سند در زمرۀ ممالیک زرخرید سلطان شهاب الدین و مردی بسیار زیرک و باهوش بود و از سیاست و تدبیر امورشهریاری و قواعد مملکت داری بهرۀ فراوان داشت و در کارهای لشکری دارای تبحر و تجربۀ بسیار بود بعد از مرگ سلطان شهاب الدین، در اوچهه و ملتان استقلال یافته بعضی از قصبات سواحل سند نیز بتصرف او درآمد و به سال 621 هجری قمری یکی از سرلشکران چنگیزخان با سپاه فراوان برای تسخیر ملتان روی آورد و چون ناصرالدین را تاب مقاومت با آن سپاه نبود در شهر متحصن شد. مغولان مدت چهل روز ملتان را محاصره کردند و چون فتح و فیروزی ممکن نگردید مراجعت نمودند، و در پایان 623 هجری قمری ملک خان خلجی و اتباع او بر شهرهای سیستان غلبه کردند و قباچه به دفع آنان همت گماشت و میان دو طرف جنگی سخت درگرفت. ملک خان بقتل رسید سپاهیانش راه گریز در پیش گرفتند. در سال 624 سلطان شمس الدین التتمش لشکر به اوچهه کشید و قباچه فرار کرده و به قلعۀ بکهرشتافت. سلطان وزیر خود نظام الملک محمد بن ابی سعید رابمحاصرۀ اوچهه معین کرد و خود به دهلی مراجعت نمود. نظام الملک در روز سه شنبه ششم جمادی الاولی سال 625 اوچهه را بصلح گرفت و متوجه قلعۀ بکهر شد. قباچه از آنجا نیز گریخت و در کشتی نشست و در دریا غرق شد. مدت سلطنت وی 27 سال بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 611 و 612 و لباب الالباب محمد عوفی چ بریل ج 1 ص 289)
لغت نامه دهخدا

قباچه

قباچه
بمعنی قباچای است که قبا و جامۀ کوچک باشد. (برهان) ، قباچای. قباچه نوعی از کلاه از برای دفع سرما. (فرهنگ دیوان البسه چ استانبول ص 202). نوعی از کلاه زمستانی. (فرهنگ نظام بنقل دکتر معین در حاشیۀ برهان) :
روزی که قباچۀ سیه می پوشد
در ظلمت شب صورت جان می بینم.
ابوعلی مروزی.
گاهی گشادگی بودت گه گرفتگی
داری قباچه و فرجی زان فراخ و تنگ.
نظام قاری (دیوان ص 89).
از آن قباچۀ قلمی دوخته نگر
با جامۀ شکافته غنج و دلال و دوست.
نظام قاری (دیوان ص 41)
لغت نامه دهخدا

قباله

قباله
نوشته یا سندی که به موجب آن کسی چیزی را بر ذمه گیرد، سند عقد معامله یا نکاح
قباله
فرهنگ فارسی عمید

قباله

قباله
مکتوبی که در آن می نویسند چیزی را که انسان ملتزم میگردد از کار و عمل و یا دین و جزآن، ضمانت نامه و معاهده، سند عقد معامله یا نکاح
فرهنگ لغت هوشیار

قباچی

قباچی
قبای کوچک جامه کوچک برای اطفال، نوعی کلاه که برای دفع سرما بر سر گذارند کلاه زمستانی
فرهنگ لغت هوشیار