معنی قاچاق - فرهنگ فارسی عمید
معنی قاچاق
قاچاق
خرید و فروش کالاهایی که معاملۀ آن ها در انحصار دولت یا ممنوع است، وارد کردن یا صادر کردن کالاهایی که ورود و صدور آن ها ممنوع است، ویژگی کالایی که معاملۀ آن ممنوع باشد
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با قاچاق
قاچاق
قاچاق
آنچه که در ورود آن به کشور و یا معامله آن از طرف دولت ممنوع است، ممنوع المعامله، کار پنهانی
فرهنگ لغت هوشیار
قاچاق
قاچاق
برده، ربوده، (فرهنگ نظام)، آنچه ورود آن به کشور و یا معاملۀ آن از طرف دولت ممنوع است، - متاع قاچاق، متاع ممنوع الورود یا ممنوع المعامله
لغت نامه دهخدا
چقاچاق
چقاچاق
پارسی است چکاچاک آوای تیغ و تیر و شمشیر آواز پیاپی خوردن شمشیر تیر و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
قلچاق
قلچاق
قطعه ای از پولاد که لشکریان بر ساعد می بستند، ساعدبند
فرهنگ فارسی عمید
قاچاقی
قاچاقی
گریزکی بنحو قاچاق بطور غیر قانونی و پنهانی: قاچاقی وارد مرز شد
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.