- قباحت
- زشتی در قول، فعل یا صورت، رسوایی، فضاحت
معنی قباحت - جستجوی لغت در جدول جو
- قباحت
- زشت شدن، زشتی بدشکلی بدترکیبی، بدکاری بدی فاسد، فضیحت: رسوایی
- قباحت ((قَ حَ))
- زشتی، زشت شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مباح کردن حلال کردن جایز دانستن مقابل تحریم حرام کردن، جواز روایی، عبارتست از نداشتن اعتقاد بوجود تکلیف و روا داشتن ارتکاب محرمات
شنا کردن، شناوری شناگری
خوبروئی و سفیدی رنگ انسان، زیبائی
خوب رو شدن، صاحب جمال شدن، خوب رویی، زیبایی، خوشگلی، جمال
زشتی، رسوایی
شنا کردن در آب، شناوری، شنا، رفتن مسافتی در آب با حرکت دادن دست ها و پاها، اشناب، شناو، آشناب، اشناه، اشنه، شناه، آشناه، شنار، آشنا
زشت گردیدن، جمع قبیح، زشت ها زشتان جمع قبیح و قبیحه
زشتی و بدی داشتن، رسوائی آوردن