- قازگان
قازقان، دیگ بزرگ،
- امثال:
قازگانش سرنگون شده، کنایه از بی سامانی و پریشانی است، و معنی حقیقی آن آن است که هرچه در دیگ بود همه ریخته، (آنندراج)،
رجوع به قازقان شود
- امثال:
قازگانش سرنگون شده، کنایه از بی سامانی و پریشانی است، و معنی حقیقی آن آن است که هرچه در دیگ بود همه ریخته، (آنندراج)،
رجوع به قازقان شود
