معنی سازگار
سازگار
منطبق
تصویر سازگار
فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با سازگار
سازگار
سازگار
اجابت کننده، سازنده، موافق، سازش کننده
فرهنگ لغت هوشیار
سازگار
سازگار
سازش کننده، موافق، هماهنگ، سازگر
فرهنگ فارسی عمید
سازگار
سازگار
سازش کننده، موافق، همآهنگ، گوارا، سزاوار، قانع، خرسند، سازگر
فرهنگ فارسی معین
سازگار
سازگار
Adaptive, Conformable, Congruous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
سازگار
سازگار
адаптивный , соответствующий , согласный
دیکشنری فارسی به روسی
سازگار
سازگار
adaptiv, anpassungsfähig, passend
دیکشنری فارسی به آلمانی
سازگار
سازگار
адаптивний , відповідний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
سازگار
سازگار
adaptacyjny, zgodny, harmonijny
دیکشنری فارسی به لهستانی
سازگار
سازگار
适应的 , 顺从的 , 和谐的
دیکشنری فارسی به چینی