معنی قازغان قازغان دیگ، پاتیل، غزغان، قزغان، غازغان، برای مثال در حدیث دیگر این دل دان چنان / کآب جوشان زآتش اندر قازغان (مولوی - ۳۹۹) دیگ، پاتیل، غَزغان، قَزغان، غازغان، برای مِثال در حدیث دیگر این دل دان چنان / کآب جوشان زآتش اندر قازغان (مولوی - ۳۹۹) تصویر قازغان فرهنگ فارسی عمید