جدول جو
جدول جو

معنی قادس - جستجوی لغت در جدول جو

قادس
کشتی، گزیرکی است در اندلس
تصویری از قادس
تصویر قادس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قادسی
تصویر قادسی
منسوب به قادسیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قادر
تصویر قادر
توانا، توانمند، نیرومند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اقدس
تصویر اقدس
(دخترانه)
پاک تر، مقدس تر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قادر
تصویر قادر
(پسرانه)
دارای قدرت، توانا، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سادس
تصویر سادس
ششم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جادس
تصویر جادس
زمین بیکار، جانشانه، درشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقدس
تصویر اقدس
پاکتر، مقدستر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قادر
تصویر قادر
باقدرت، توانا، نیرومند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقدس
تصویر اقدس
مقدس تر، منزه تر، پاک تر، پاکیزه تر، عنوانی احترام آمیز برای بزرگان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قادم
تصویر قادم
آینده، مسافری که از سفر برگردد، پیشرو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قادح
تصویر قادح
کسی که دیگری را سرزنش کند، سرزنش کننده، بدگویی کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قندس
تصویر قندس
سگ آبی، حیوانی پستاندار از راستۀ جوندگان با سر گرد، گوشهای کوچک، پاهای پرده دار، دم پهن پوست لطیف و موهای خرمایی که در آب به خوبی شنا می کند و در کنار رودخانه ها به طور دسته جمعی خانه های محکم دو طبقه برای خود می سازند، در زیر شکمش غده ای معروف به جند بیدستر یا خایۀ سگ آبی قرار دارد که در طب قدیم به کار می رفت، ویدستر، هزد، سمور آبی، بیدست، سگ لاب، بادستر، بیدستر، سقلاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غادس
تصویر غادس
یونانی تازی گشته ماهی روغنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قادر
تصویر قادر
توانا، با قدرت، مقتدر، نامی از نامهای خدایتعالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قادح
تصویر قادح
سرزنش کننده، بدگویی کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قارس
تصویر قارس
آب فسرده یخ، زمهریر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاده
تصویر قاده
جمع قائد، لشکر کشان جمع قائد (قاید)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قادوس
تصویر قادوس
تگاو آسیاب، دول (دلو)
فرهنگ لغت هوشیار
باز گردنده، سال آینده، پیشرو آینده، مسافری که از سفر باز آید، پیشرو، جمع قدم و قدام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قابس
تصویر قابس
آتشجوی، درخشان آتشخواره سوزنده درخشان: شهاب قابس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قالس
تصویر قالس
هراشنده (کسی که قی کند)
فرهنگ لغت هوشیار
استوار، بزرگ نژاد بلند پایه: مرد، سنگ آب بهر سنگ آب بر، غوزه سیم از زیور ها
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته کندز سگ آبی پارسی است کندش اشنان از گیاهان اشنان، قندز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقدس
تصویر اقدس
((اَ دَ))
پاکتر، مقدس تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سادس
تصویر سادس
((دِ))
ششم، ششمین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قادم
تصویر قادم
((دِ))
آینده، مسافری که از سفر بازآید، پیشرو. (? (قاذورات جمع قاذوره. پلیدی ها، نجاست ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قادر
تصویر قادر
((دِ))
توانا، نیرومند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قادح
تصویر قادح
((دِ))
سرزنش کننده، طعنه زننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سادس
تصویر سادس
ششم، ششمین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قابس
تصویر قابس
آتش خواه، آتش خوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاده
تصویر قاده
قائدها، جلودارها، پیشواها، سردارها، فرمانده سپاه ها، جمع واژۀ قائد
فرهنگ فارسی عمید