- قادح
- کسی که دیگری را سرزنش کند، سرزنش کننده، بدگویی کننده
معنی قادح - جستجوی لغت در جدول جو
- قادح
- سرزنش کننده، بدگویی کننده
- قادح ((دِ))
- سرزنش کننده، طعنه زننده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کرم دندان، کرم چوب خوره
کرم چوب چوبخوار، کرم دندان مونث قادح
توانا، توانمند، نیرومند
نیکو حال، فراخ سال
نارساتر آکناک تر
مرغزار گیاه فراخ
آوازه خوان خواننده
باقدرت، توانا، نیرومند
ریش کننده، زخم زننده،، ستور تمام دندان، چهارپایی که دندان های نیش او درآمده باشد
آینده، مسافری که از سفر برگردد، پیشرو
مدح کننده، مدح گوینده، ستاینده، ستایشگر
جمع واژۀ قادحه، کرم دندان، کرم چوب خوره
قدح ها، تیرهای بی پیکان، جمع واژۀ قدح
گران: چون کار، دشوار: چون دین
توانا، با قدرت، مقتدر، نامی از نامهای خدایتعالی
درشتباف ستبر جامه، سخت کشن: نیزه
کمان بی زه، دندان گوالش در ستور، رته پندک هندی ریش کننده زخم زننده: قارح تر از عقاب و دلاورتر از غراب هشیارتر ز عقعق و چابک تر از زغن
جمع قائد، لشکر کشان جمع قائد (قاید)
باز گردنده، سال آینده، پیشرو آینده، مسافری که از سفر باز آید، پیشرو، جمع قدم و قدام
کشتی، گزیرکی است در اندلس
کاسه ساز کاسه فروش، غنچه غنچه گل، جمع قدح، تیر های کمان، تیر های منگ (قمار) جمع قدح تیرهای پیکان نا نهاده تیرهای قمار
کپی فربه چادر
مدح کننده، ستایشگر
قدح ساز، کاسه گر
قائدها، جلودارها، پیشواها، سردارها، فرمانده سپاه ها، جمع واژۀ قائد
Capable
capaz