- فکرت
- اندیشه، آنچه از عمل آگاهانۀ ذهن حاصل می شود، فکر، گمان، ترس، بیم، توجه، ملاحظه
معنی فکرت - جستجوی لغت در جدول جو
- فکرت
- اندیشه، جمع فکر
- فکرت ((فِ کْ رَ))
- اندیشه، جمع فکر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سرشت
گمراهی، مستی، بیهوشی، نزدیک مرگ
سستی، کندی، بازماندگی، ضعف، زمانی که حکومت یا دولتی از میان رفته و هنوز دولت دیگری به جای آن برقرار نشده، مدت و فاصلۀ میان دو واقعه، به ویژه مدت تعطیل مجلس شورا
جوشش، حدت، شدت خشم یا گرما
ویژگی های ذاتی، سرشت، طبیعت، نهاد، آفرینش، خلقت
سری، محرمانه، تلفظ درست این واژه انگلیسی سیکرت است
مستی، گمراهی، سختی مرگ، بیهوشی دم مرگ، بیهوشی در حال احتضار
سستی، کندی
رمق توانایی. یا فزرت اش قمصور شد، به کلی مغلوب و منکوب شد
در تازی نیامده اندیشه مند در خود فرو رفته، مینیتیک سگالی مربوط به فکر متعلق به اندیشه: هیچ همی نماید ترا که نامی و حسی و فکری هر یک نفسی است جدا، متفکر اندیشه مند: حالت هر روز را نداری فکری و پژمرده هستی
فکرت در فارسی بوشا اندیشش
آفرینش، خمیره، سرشت
((فَ رَ))
فرهنگ فارسی معین
سستی، ضعف، زمان بین دو نوبت تب، مدت زمان بین ظهور دو پیامبر یا بر تخت نشستن دو پادشاه
Intellectual, Platonic
intelectual, platônico
интеллектуальный , платонический
intellektuell, platonisch
intelektualny, platoński
інтелектуальний , платонічний
intelectual, platónico
intellectuel, platonique
intellettuale, platonico
intellectueel, platonisch
बौद्धिक , प्लेटोनिक
intelektual, platonik
ذهنيٌّ , فكريٌّ