جمع واژۀ فضیحه. رسواییها. (فرهنگ فارسی معین) : امیر سیف الدوله از روی حمیت دین و غیرت اسلام جایز نمی شمرد بر آن فضایح اغضانمودن. (ترجمه تاریخ یمینی). از کیفیت نامه خبر کردند و سورت آن فضایح و قبایح بر او خواندند. (ترجمه تاریخ یمینی). رجوع به فضائح، فضیحت و فضیحه شود. که خدا اسباب خشمی ساخته ست وآن فضایح را بکوی انداخته ست. مولوی
جَمعِ واژۀ فضیحه. رسواییها. (فرهنگ فارسی معین) : امیر سیف الدوله از روی حمیت دین و غیرت اسلام جایز نمی شمرد بر آن فضایح اغضانمودن. (ترجمه تاریخ یمینی). از کیفیت نامه خبر کردند و سورت آن فضایح و قبایح بر او خواندند. (ترجمه تاریخ یمینی). رجوع به فضائح، فضیحت و فضیحه شود. که خدا اسباب خشمی ساخته ست وآن فضایح را بکوی انداخته ست. مولوی
فوائد. جمع واژۀ فایده. سودها. بهره ها. (از فرهنگ فارسی معین) : از نام و کنیت تو جهان را محامد است از فضل و جود تو همه کس را فواید است. منوچهری. گر به دست عالم آید زین عمل بیرون رود کز فواید در وظایف مونس دانا شود. ناصرخسرو. بلکه فواید آن را به آهستگی در طبع جای دهد. (کلیله و دمنه). و راست آن را ماند که عود بر آتش نهند و فواید نسیم آن دیگران را رسد. (کلیله و دمنه). دوام فواید آن هرچه پاینده تر دست دهد. (کلیله و دمنه). فواید و عواید آن خیر به عامۀ علما و متفقهه رسید. (ترجمه تاریخ یمینی). در طلب عالم معصوم، از فواید علم محروم ماندن. (گلستان). - فواید عامه، اموری که به سود عموم مردم باشد. (فرهنگ فارسی معین). - وزارت فواید عامه، وزارت طرق و شوارع. وزارت راه. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به فوائد شود
فوائد. جَمعِ واژۀ فایده. سودها. بهره ها. (از فرهنگ فارسی معین) : از نام و کنیت تو جهان را محامد است از فضل و جود تو همه کس را فواید است. منوچهری. گر به دست عالم آید زین عمل بیرون رود کز فواید در وظایف مونس دانا شود. ناصرخسرو. بلکه فواید آن را به آهستگی در طبع جای دهد. (کلیله و دمنه). و راست آن را ماند که عود بر آتش نهند و فواید نسیم آن دیگران را رسد. (کلیله و دمنه). دوام فواید آن هرچه پاینده تر دست دهد. (کلیله و دمنه). فواید و عواید آن خیر به عامۀ علما و متفقهه رسید. (ترجمه تاریخ یمینی). در طلب عالم معصوم، از فواید علم محروم ماندن. (گلستان). - فواید عامه، اموری که به سود عموم مردم باشد. (فرهنگ فارسی معین). - وزارت فواید عامه، وزارت طرق و شوارع. وزارت راه. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به فوائد شود
صورتی است از روائح بمعنی بویهای خوش یا ناخوش: روایح کرمت با ستیزه رویی طبع خواص نیشکر آرد مزاج کسنی را. انوری. و در این حالت روان فردوسی که به رایحه ای از روایح فردوس مخصوص باد... (جهانگشای جوینی). اگرم چو عود سوزی تن من فدای جانت که خوش است عیش مردم به روایح عبیرم. سعدی. و رجوع به روائح و رائحه شود
صورتی است از روائح بمعنی بویهای خوش یا ناخوش: روایح کرمت با ستیزه رویی طبع خواص نیشکر آرد مزاج کسنی را. انوری. و در این حالت روان فردوسی که به رایحه ای از روایح فردوس مخصوص باد... (جهانگشای جوینی). اگرم چو عود سوزی تن من فدای جانت که خوش است عیش مردم به روایح عبیرم. سعدی. و رجوع به روائح و رائحه شود
جمع لائح (لایح) و لائحه (لایحه) : لایحه ها، اثبات مراد است بازودی نفی آن (هجویری)، اسرار ظاهره ایست که در ترقی از حالی بحالی ظاهر میشود (ابن العربی)، لوایح و طوالع و لوامع سه کلمه در معنی نزدیک یکدیگرند و فرق بزرگی بین آنها نیست و عبارتند از صفات مبتدیان اهل سلوک که رو بترقی میروند. بترتیب اول لوایح است بعد لوامع و بعد طوالع. لوامع مانند برقی است که بمحض ظهور پنهان میشود. لوامع روشن تر از لوایح است و بان سرعت زوال نمی یابد بلکه اندکی باقی می ماند اما طوالع هم از جهت روشنایی قوی تر و هم از جهت دوام باقی تر است
جمع لائح (لایح) و لائحه (لایحه) : لایحه ها، اثبات مراد است بازودی نفی آن (هجویری)، اسرار ظاهره ایست که در ترقی از حالی بحالی ظاهر میشود (ابن العربی)، لوایح و طوالع و لوامع سه کلمه در معنی نزدیک یکدیگرند و فرق بزرگی بین آنها نیست و عبارتند از صفات مبتدیان اهل سلوک که رو بترقی میروند. بترتیب اول لوایح است بعد لوامع و بعد طوالع. لوامع مانند برقی است که بمحض ظهور پنهان میشود. لوامع روشن تر از لوایح است و بان سرعت زوال نمی یابد بلکه اندکی باقی می ماند اما طوالع هم از جهت روشنایی قوی تر و هم از جهت دوام باقی تر است