جدول جو
جدول جو

معنی فضایح

فضایح
(فَ یِ)
جمع واژۀ فضیحه. رسواییها. (فرهنگ فارسی معین) : امیر سیف الدوله از روی حمیت دین و غیرت اسلام جایز نمی شمرد بر آن فضایح اغضانمودن. (ترجمه تاریخ یمینی). از کیفیت نامه خبر کردند و سورت آن فضایح و قبایح بر او خواندند. (ترجمه تاریخ یمینی). رجوع به فضائح، فضیحت و فضیحه شود.
که خدا اسباب خشمی ساخته ست
وآن فضایح را بکوی انداخته ست.
مولوی
لغت نامه دهخدا